مکاسب ۸۶-۱۳۸۵ (۱۰۵)
مکاسب ۸۷-۱۳۸۶ (۱۱۹)
مکاسب ۸۹-۱۳۸۸ (۱۲۴)
مکاسب ۹۰-۱۳۸۹ (۶۳)
مکاسب ۹۱-۱۳۹۰ (۹۸)
مکاسب ۹۲-۱۳۹۱ (۱۱۲)
مکاسب ۹۳-۱۳۹۲ (۱۰۳)
مکاسب ۹۴-۱۳۹۳ (۱۰۶)
مکاسب ۹۵-۱۳۹۴ (۱۱۰)
مکاسب ۹۶-۱۳۹۵ (۱۱۸)
مکاسب ۹۷-۱۳۹۶ (۱۱۷)
مکاسب ۹۸-۱۳۹۷ (۱۲۸)
مکاسب ۹۹-۱۳۹۸ (۸۳)
مکاسب ۱۴۰۰-۱۴۰۱ (۳۶)
مکاسب ۱۴۰۱-۱۴۰۲ (۵)
مکاسب ۱۴۰۲-۱۴۰۳ (۶۳)
مکاسب ۱۴۰۳-۱۴۰۴
اصول ۹۰-۱۳۸۹ (۹۵)
اصول ۹۱-۱۳۹۰ (۹۸)
اصول ۹۲-۱۳۹۱ (۱۱۳)
اصول ۹۳-۱۳۹۲ (۱۰۴)
اصول ۹۴-۱۳۹۳ (۱۰۸)
اصول ۹۵-۱۳۹۴ (۱۰۹)
اصول ۹۶-۱۳۹۵ (۱۲۰)
اصول ۹۷-۱۳۹۶ (۱۱۸)
اصول ۹۸-۱۳۹۷ (۱۳۵)
اصول ۹۹-۱۳۹۸ (۸۴)
اصول ۱۴۰۰-۱۴۰۱ (۳۷)
اصول ۱۴۰۱-۱۴۰۲ (۳)
اصول ۱۴۰۲-۱۴۰۳
اصول ۱۴۰۳-۱۴۰۴
■ تاریخ شفاهی (۳)
■ تقریرات
تقریرات بحث خارج -اصول (۳)
تقریرات بحث خارج - فقه ولائی (۳)
تقریرات بحث خارج - رجال (۵)
■ خلق عظیم (۱)
■ اصول ۱۴۰۲-۱۴۰۳ (۶۷)
آخرین دروس
- مکاسب 1402-1403 » فقه یک شنبه 1403/3/13
- اصول 94-1393 » شنبه - 25 – 11 - 1393 اصول عملیه ـ احتیاط ـ تنجیز علم اجمالی
- اصول 94-1393 » سهشنبه - 21 – 11 - 1393 اصول عملیه ـ احتیاط ـ تنجیز علم اجمالی
- اصول 94-1393 » دوشنبه - 20 – 11 - 1393 اصول عملیه ـ احتیاط ـ تنجیز علم اجمالی
- اصول 94-1393 » یکشنبه - 19 – 11 - 1393 اصول عملیه ـ احتیاط ـ تنجیز علم اجمالی
- اصول 94-1393 » شنبه - 18 – 11 - 1393 اصول عملیه ـ احتیاط ـ تنجیز علم اجمالی
- اصول 94-1393 » چهارشنبه- 15 – 11 - 1393 اصول عملیه ـ احتیاط ـ تنجیز علم اجمالی
- مکاسب 94-1393 » شنبه - 9 – 12 - 1393 مکاسب محرمه ـ نوح بالباطل [روایات نیاح]
- مکاسب 94-1393 » چهارشنبه - 6 – 12 - 1393 مکاسب محرمه ـ نوح بالباطل [روایات نیاح]
- مکاسب 94-1393 » سهشنبه - 5 – 12 - 1393 مکاسب محرمه ـ نوح بالباطل [روایات نیاح]
دروس تصادفی
- اصول 91-1390 » خارج اصول 91-1390
- اصول 90-1389 » خارج اصول 90-1389
- مکاسب 93-1392 » خارج فقه 93-1392
- مکاسب 86-1385 » خارج فقه 86-1385
- خارج فقه - حج » فقه کتاب الحج شنبه 1400/4/19
- مکاسب 88-1387 » خارج فقه 88-1387
- اصول 98-1397 » اصول چهارشنبه 1397/7/4
- اصول 93-1392 » خارج اصول 93-1392
- اصول 95-1394 » اصول چهارشنبه 1394/12/19
- مکاسب 95-1394 » فقه دوشنبه 1394/10/28 مکاسب محرمه/ اخذ اجرت بر واجبات/ وجوه تنافی وجوب با اخذ اجرت/ تحلیل صیغة امر از منظر ادبیات قانونی
دروس پربازدید
- تقریرات بحث خارج - فقه ولائی » تقریرات بحث خارج فقه ولائی - بقیه ادله ولایت فقیه و شروط حاکم و والی
- مکاسب 96-1395 » فقه یک شنبه 1396/1/27 مکاسب محرمه
- تقریرات بحث خارج - فقه ولائی » تقریرات بحث خارج فقه ولائی - بیت المال و سجن
- تقریرات بحث خارج - فقه » تقریرات بحث خارج فقه - غیبت
- تقریرات بحث خارج - فقه » تقریرات بحث خارج فقه - قمار و قیادة
- تقریرات بحث خارج - فقه ولائی » تقریرات بحث خارج فقه ولائی - بحث ولایت معصومین علیهم السلام و ادله روایی ولایت فقیه
- خارج فقه - مکاسب » خارج فقه - مکاسب - راه فنی بررسی حکم بیع بول شتر
- اصول 96-1395 » اصول یک شنبه 1396/2/17
- تقریرات بحث خارج - فقه » تقریرات بحث خارج فقه -بحث دهن متنجس و قاعدة حرمت بیع نجس و حرمت بیع متنجس و حیازت و اختصاص و حق سبق
- تقریرات بحث خارج - فقه » تقریرات بحث خارج فقه - غنا
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا رسول الله و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و اللعنة الدائمة علی اعدائهم اجمعین
اللهم وفقنا و جمیع المشتغلین و ارحمنا برحمتک یا ارحم الراحمین
بحثی که در اینجا مطرح شد گفتیم مرحوم شیخ عدهای از روایات را آورده که یا دلالت یا استیناس برای فضولی است خوب طبعا بعد از مرحوم شیخ هم بحث شده عدهای دلالت را که قبول نکردند عدهای استیناس را هم قبول نکردند و انصافا هم خیلی تعجب است مرحوم شیخ حتما یا خیلی فکر کردند یا خیلی تطبع فرمودند اینها را پیدا کردند یا حالا در مصادر قبل از ایشان بوده انصافا این مجموعهای را که ایشان در اینجا آوردند خیلی مالی نیست یعنی به درد این بحثی که ازش استیناس هم حتی بکنیم برای بحث فضولی انصافا خالی از اشکال نیست ، من جملهی از این روایات روایات اتجار به مال یتیم بود که میشود به مال یتیم اتجار کرد و اگر به اصطلاح غیر ولی انجام داد این میشود فضولی و با اجازه درست میشود بعضی از روایاتش این است .
البته انصافش اولا در روایات که وصی و ولی و اینهاست حالا آن که به درد غیر بخورد که الان دقیقا در متنش در ذهنم نیست و انصافا در هیچ کدام از آنها اگر این باشد که ایشان فرمودند در هیچ کدام از اینها ندارد که یجیزه الوصی من تعجب میکنم از ایشان ، اگر درست باشد بدون اجازه هم درست است و این خیلی بعید است شان مرحوم شیخ بعید است .
علی ای چون بعضی از نکات را حالا دیدیم مناسب است بعضی از نکات را هم توضیح بدهیم در این تحقیقی که فرمودند در این چاپ محقق در دو مورد در کتاب جلد 6 وسائل که کتاب زکات است جلد 6 که من میگویم همان چاپ قدیم عرض میکنم چون من آن چاپ قدیم نزدم بوده حاشیه زدم با آن چاپ مانوس هستم و در چاپ جدید هم جلد 12 ،
یکی از حضار : 9 میشود .
آیت الله مددی : آها 9 میشود .
در جلد جدید هم کتاب تجارت جلد 12 در چاپ قدیم باز ، دو باب را به اصطلاح ایشان به اتجار به مال یتیم و زکات مال یتیم قرار داده است . یک مقدار روایت جلد 6 را خواندیم حالا آقایان اگر محبت کنند بقیهی روایاتش هم بخوانند که برویم جلو ، روایت باب 2 از ابواب من تجب علیه الزکاة در این جلد 6 حالا جلد 9 حالا فرق نمیکند چون ابواب را ذکر کردیم در باب 2 عنوان باب را هم باز ملاحظه بفرمایید ، عنوان باب را ظاهرا نخواندند بخوانید آقا ، عنوان باب 2 ، عدهای از روایاتش خوانده شده یک مقدارش مانده یک نکتهی فنی هم ما عرض بکنیم برای مطالب بفرمایید آقا .
یکی از حضار : باب عدم جواز دفع الزکاة الی المخالف فی اعتقاد
آیت الله مددی : این که باب 2 نیست این به یتیم و اینها نمیخورد به اتجار نمیخورد. باب 2 ابواب من تجب علیه الزکاة بعد هم آن حتما ابواب المستحقین است دیگر الی المخالف دادن مستحق است دیگر بحث مستحق است ، بحث من تجب علیه الزکاة نیست .
یکی از حضار : باب أنّ من اتّجر بمال الطفل وكان وليّاً له استحبّ له تزكيته ، وإن كان مليّاً وضمنه واتّجر لنفسه فله الربح ، ولا تستحب الزكاة للطفل بل للعامل ، وإن لم يكن وليّاً ولا مليّاً لم تستحب وكان ضامناً والربح للطفل
آیت الله مددی : در اینجا مرحوم صاحب وسائل چون بعد باب بعدش هم میخوانیم یک جمعی بین روایات فرمودند و اشارهای هم دارند به جمع بین روایات جمع بدی هم نیست حالا جمع ایشان و مطلب را بردند روی ولی اصلا بحث فضولی هم مطرح نیست ، این ولی آن وقت این ولی یا خودش پول دارد یا ندارد الی آخره چون وارد فرع فقهیاش نمیخواهم بشوم پول دارد یا ندارد آن وقت تفاصیلی که در این روایت در این جهت واردش شده است اولا این ربطی به بحث فضولی ندارد حالا حدیث پنجم یا ششم بود رسیدیم ، به نظرم رسیدیم به حدیث ششم نیست برای ابن اشیم به اصطلاح .
یکی از حضار : خالد بن حریز
آیت الله مددی : بعد از آن روایت خالد بن حریز ، جریر چند بود ابی الربیع شامی چند بود شمارهاش ؟
یکی از حضار : ششم
آیت الله مددی : پس هفتم را بخوانید ، دیروز بحث را بردیم روی روایت ابی الربیع شامی ، خالد بن اولی یا خلید بن اوفی بفرمایید .
یکی از حضار : وباسناده عن علی بن الحسن بن فضال عن
آیت الله مددی : باسناده عرض کردم اسناد شیخ طوسی یعنی به شیخ طوسی برمیگردد و عرض کردم اصولا کتب ابن فضال پسر یعنی علی که همین جا هست این خیلی در قم مشهور نشد ، و آنچه که ما الان داریم بیشترش منفردات شیخ طوسی است و بعید هم نیست که روایات جزو مذهب فطحیه بوده اصلا این روایت و اینکه اصحاب ما هم خیلی چیز نکردند چون دال بر مذهب فطحی بوده نیاوردند .
علی ای حال این یک نکتهی کلی روایاتی که به پسر ابن فضال شروع میشود یک تاملی ، چون ببینید ما روی مبنای قرائن و شواهد هستیم یک تامل بیشتری میخواهد در قم خیلی این جا نیافتاد بفرمایید .
یکی از حضار : عن العبّاس بن عامر ، عن أبان بن عثمان ، عن منصور الصيقل
آیت الله مددی : خود منصور الصیقل توثیق ندارد متاسفانه ، اما خوب روایاتی هست مجموعهی روایاتی هست که نشان میدهد جزو شیعیان شاید مثلا خلص بوده خیلی مورد توجه بوده اما توثیق به آن معنا در نقل و دقت و اینها و ضبط و این جهات ایشان در اختیار نداریم و صاحب کتاب هم نبوده که حالا خیلی ، بفرمایید .
یکی از حضار : قال : سألت أبا عبد الله عليهالسلام عن مال اليتيم يعمل به ؟ قال : فقال : إذا كان عندك مال وضمنته فلك الربح وأنت ضامن للمال
آیت الله مددی : ببینید این ان کان له مال و ضمنته این به اصطلاح ملی اینجا یک دلیلی دارد که ان کان له مال ان کان ملیا ، این تفسیر را اگر دقت کنید من چون نمیخواهم وارد فرع مساله بشوم این در عنوان باب صاحب وسائل آمده است ، یعنی این عنوان را صاحب وسائل عرض کردم این روایت را اگر بخواهیم وارد بحث فقهیاش بشویم طول میکشد فقط نکته را عرض کردم ، ملی بودن و ضامن شدن این را در روایات فطحیه آمده بفرمایید ، البته در غیرش هم آمده جور دیگری بفرمایید .
یکی از حضار : ، وإن كان لا مال لك وعملت به فالربح للغلام وأنت ضامن للمال.
آیت الله مددی : حالا این وانت این آیا ایشان اجنبی بوده این را میخواهند مثلا تمسک بکنند که این شخص ولی نبوده مثلا بیعش فضولی بوده البته این دلالت بر آن مطلب ندارد در مطلبی که هست و اگر بود خوب قطعا میگفت ولی باید اجازه بدهد یعنی روایات روشن نیست که ، چون یک بحثی که هست این بحث سابقهی قرآنی دارد آن بحث این است که کسی که متصدی اموال یتیم میشود اموال صغیر میشود دارد برایشان کار میکند مصالحشان را در نظر میگیرد فرض کنید مثلا بانک میگذارد یا طلا میخرد یا به قول امروزیها ارز میخرد که این پول ماهیتش حفظ بشود یا مثلا خرید و فروشهایی میکند که قطعا درش ربح و اینهاست این آیا میتواند در ازاء نگهداری این مال نگهداری اموال یتیم رزق بردارد به قولی اجرت بگیرد مجانی انجام بدهد یا نه این چون آیه دارد و ان کان فقیها فالیاکل این آیه دارد این لذا محل بحث بوده عرض کردم نمیخواستم وارد بحث بشوم این اشارهی به آن است این که آیا میتواند کاری بکند نمیتواند فلک الربح ، یعنی تو میتوانی استفاده بکنی اما از مال یتیم برنداری بفرمایید .
یکی از حضار : خوب حدیث هشتم محمّد بن علي بن الحسين بإسناده عن زرارة وبكير ، عن أبي جعفر عليهالسلام قال : ليس على مال اليتيم زكاة إلاّ أن يتّجر به
آیت الله مددی : اولا این زکاتٌ که بحث زکات است بحث ما نحن فیه نیست الا ان یتجر به این هم روشن نیست عبارت یتجر به یعنی چه ؟ ظاهر عبارت تجارت است آن وقت از آن طرف زکات مال التجارة مستحب است جزو واجبات نیست ، این هم شنیدم استاد ما آقای سیستانی احتیاط وجوبی کرده در زکات مال التجارة ، خود ما که اصلا استحباب هم قائل نشدیم چه رسد به احتیاط وجوبی .
علی ای حال زکات مال التجارة بنا بر معروف مشهور صدوق معروف است که قائل به وجوب بوده زکات مال التجارة مستحب است، این عبارت را اگر بشود از خود کتاب صدوق بخوانید ، این چاپ جلد 9 دارند آقایان چون ایشان دارند میخوانند از این جلد 9 که چاپ آل البیت باشد حاشیه دارد اینجا در ذیل این حدیث ؟ در جلد 9
یکی از حضار : نه حاشیه ندارد .
آیت الله مددی : اینجا مرحوم ربانی حاشیه دارد که این عبارت برای صدوق است اصلا روایت نیست ، نوشته این عبارت اساسا ، بله عرض کردم من سابقا چون در بحث متن مفصل صحبت کردیم دیگر شواهدش ، اینکه عبارات صدوق با روایات مخلوط شده بیش از هر کتابی است تقریبا ،
یکی از حضار : بعد از روایت یک قال اقول هم دارد .
آیت الله مددی : چه کسی دارد اقول ؟
یکی از حضار : صاحب وسائل
آیت الله مددی : اقول کتاب وسائل نه ، مرحوم آقای ربانی در حاشیهاش نوشته که این عبارت برای صدوق است ، کلا این عبارت روایت نیست اصلا .
یکی از حضار : در خود کتاب مرحوم صدوق این جوری است روایت و روی زرارة و بکیر عن ابی عبدالله علیه السلام قال لیست الجوهرة و اتباعه زکات وان کسر بعد ادامه داده ولیست نقر الفضة زکاة ولیس علی مال الیتیم زکاة الا
آیت الله مددی : این ظاهرا عبارت صدوق است ، صاحب وسائل خیال کرده تتمهی آن روایت زراره و بکیر است دو سطر یک سطر و نیم روایت آورده در بارهی زراره و بکیر طبعا آقایان هم بحث کردند سندش به زراره آخر سند ایشان به زراره صحیح است به بکیر ، آیا این روایت صحیح السند یا نه به دو نفر است آیا به دو نفر منحل به دو تا سند میشود از این بحثها دیگر این اصلا معلوم شد انصافا من چند بار عرض کردم که چاپ مرحوم آقای ربانی ، چون آقای ربانی واقعا در حدیث کار کرده بود انصافا من چند بار عرض کردم این طلبههای جوانی که درس مرحوم آقای بروجردی بودند خیلی فی ما بعد روی حدیث کار کردند و خوب درآمدند آنهایی که کامل سن بودند فرض کنید مثل مرحوم آقای گلپایگانی آنها دیگر خیلی کار نکردند چون آنها مبانی فکریشان درست شده بود دیگر شاگرد حاج شیخ عبدالکریم حائری بودند دیگر فکرشان بسته شده بود دیگر با این راه جدیدی که آقای بروجردی مطرح کردند خیلی انس پیدا نکردند اما جوانهایی که بودند که حالا عدهایشان مثل خود مرحوم آقای ربانی مقدمهی مفصلی بر معانی الاخبار دارد مشایخ صدوق را جمع کرده است .
علی ای انصافا ایشان کارهای خوبی کرده است یکی همین حاشیهای بر وسائل زده است هنوز نکات لطیفی دارد که در این چاپ جدید متاسفانه نیامده است ایشان میگوید این حدیث نیست این کلام صدوق است آن اولی کلام زراره و بکیر است این کلام صدوق است ، این کلامی است که مرحوم صدوق از مجموعهی روایت استظهار کرده است . خوب این هم راجع به این ، این باب هم تمام شد دیگر ، برویم در باب بعدی حالا شاید هم صاحب وسائل عمدا این را آخرین حدیث آورده چون عرض کردم صاحب وسائل ترتیبش این جوری است حدیث را اصح فالاصح میآورد شاید این حدیث ضعیف بوده و الا سند صدوق به زراره که صحیح است و لذا این حدیث را در آخر آورده شاید والله اعلم . این راجع به احادیث این باب .
حالا اگر زحمت تان نباشد جلد 12 چاپ قدیم در ابواب ما یکتسب به باب هفتاد و پنج .
یکی از حضار : یک کلمه بفرمایید چون کتابها چاپ قدیم اینجا نیست .
آیت الله مددی : ابواب ما یکتسب به باب هفتاد و پنج . این را مرحوم صاحب وسائل دارد گاهی یک مساله را مثلا در دو سه باب مطرح میکند گاهی هم عباراتش مختلف است به هر حال . باب هفتاده و پنج است اولا عنوان باب را بخوانید چون من نظر دارم به عنوان باب .
یکی از حضار : جلد هفده میشود ، باب هفتاد و پنج
آیت الله مددی : ابواب ما یکتسب به باب هفتاد و پنج .
یکی از حضار : باب جواز التجارة بمال الیتیم مع کون التجارة ولی
آیت الله مددی : باب چه آقا ؟
یکی از حضار : باب جواز التجارة بمال الیتیم
آیت الله مددی : این چاپ آقای ربانی ننوشته ظاهرا جور دیگری نوشته است ، چاپ آقای ربانی جلد 12 را دارید ؟ کسی از آقایان جلد 12 ندارد چاپ مرحوم آقای ربانی ، چه دارد ایشان ؟ البته این حدیث عرض کردم دلالت بر بحث فضولی ندارد ما هم نمیخواهیم خیلی معطل بشویم زودتر رد بشویم از احادیث .
یکی از حضار : جواز التجارة بمال الیتیم مع کون التاجر ولیا ملیا
آیت الله مددی : این مثل همان بابی که در باب زکات آورده است . و چه ؟
یکی از حضار : و وجود المصلحة وحکم الربح والزکاة
آیت الله مددی : ببینید چقدر صاحب وسائل دقیق است ، آن چند تا حکم را که مسلم بوده فتوا داد در ربحش و زکاتش گیر کرد ، وحکم الربح والزکاة ، این یکی از کارهای صاحب وسائل است وقتی در یک مسالهای گیر دارد در عنوان باب فتوا دیگر نمیدهد میگوید حکم آن وقت گاهی اوقات نگاه کردید چند تا فتوا میدهد بعد میگوید حکم در باب ربحش و در باب زکاتش معلوم میشود تامل داشته که آیا ثابت است یا نه یا در چه صورت ثابت است در چه صورتی ثابت نیست ، اینجا تعبیر حکم به کار برده است . بفرمایید روایت اینجا را هم بخوانید تا یک باب دیگر ، حالا یک باب دیگر هم ایشان دارد میخواهید اول آن را بخوانید چون ظاهرا در آن باب همان یک روایت است . چون در این کتاب بیع کتاب مکاسب چاپ جدید آن باب را نیاورده است کتاب المضاربه جلد 13 چاپ مرحوم ربانی باب 10 کتاب المضاربة جلد 10 را هم بیاورید در حاشیههای مکاسبتان این حدیث را هم اضافه کنید در حاشیهی مکاسب از این دو باب فقط استخراج کرده است در این باب 10 هم هست باب 10 باب مضاربه .
ما یک وقتی حالی داشتیم مراجعتمان حالا اصلا یک نگاه عادی دیگر اصلا حال هیچ چیزی نمانده است .
یکی از حضار : روایت اول را بخوانم ؟
آیت الله مددی : ظاهرا یکی است ، نیست ؟
یکی از حضار : بله یکی است .
آیت الله مددی : بله یکی است روایت . میگویم من چون دیگر سریع نگاه کردم دیگر حال سابق نیست به نظرم یک روایت آمد در باب 10 یک روایت بود بخوانید آقا .
یکی از حضار : بسم الله الرحمن الرحیم ، محمد بن الحسن
آیت الله مددی : عنوان باب
یکی از حضار : باب حکم
آیت الله مددی : ببینید اینجا از اول حکم آورده است ، دقت کردید ؟ روشن شد برای شما ؟ روش صاحب وسائل این روش الان خیلی مقبول نیست نمیخواهم بگویم اما آشنا شدن به هر حال لازم است . آقای بروجردی اعتقادش این بود که اصلا در جمع حدیث نباید ما رای خودمان را بیاوریم یا اثباتا یا تردیدا ، این باب مضاربه به مال یتیم است چه کار داریم حالا استحباب جواب یجوز لا یجوز شرطش ملی یا نه هر کسی فقیه است خودش این مطلب را در بیاورد باب الاتجار بمال الیتیم ، جواز یا بگوییم حکم الربح اصلا عقیدهی آقای بروجردی این بود که در مجموعهی حدیثی باید این کار بشود . و عرض کردیم انصاف قصه مطلب ایشان درست است لکن کتاب وسائل فقط مجموعهی حدیثی نیست از زاویهی فقه است ، اگر از زاویهی فقه باشد حرف صاحب وسائل درست است . دقت کردید چه میخواهم بگویم ، صاحب وسائل احادیث را جمع آوری کرده از زاویهی فقه و لذا اگر خوب هم دقت کنید غالبا با ترتیب شرایع است اصلا آن فقهی هم که آن روایات را با آن ترتیب آورده غالبا نه اینکه دائما غالبا با ترتیب شرائع است و سر اینکه کتاب وسائل خیلی جا افتاد هم اصلا همین است .
مثلا در وافی این طور نیست ، در وسائل چون مطابق مثلا شرائع بخوانید یجوز فلان ، این بابش در وسائل به همین عنوان بود و بعد یستحب کذا این در وسائل بود لذا وقتی که فقه را میخواندند مراجعهی به حدیثشان به وسائل خیلی راحت بود حالا این سه مجموعهی حدیثی که خیلی معروف شد در زمان خودش وافی و بحار و وسائل ، این وسائل از این جهت از همه شان بهتر بود ترتیبش از همه شان بهتر بود . دقت کردید ؟ چون به فقه میخورد و همین طوری که شرائع میخواند تقریبا نمیخواهم بگویم تحقیقا حکمش را در وسائل در باب پیدا میکرد ، خیلی راحت بود برایش از این جهت خیلی راحت بود ، بحار که خیلی مشوش بود آن که حسابی .
علی ای حال پس بنابراین به نظر ما اگر ما حدیثی نوشتیم روی زاویهی فقه معیارش هم معلوم شد زاویهی فقه یک کتاب فقهی بگذاریم مثلا منهاج الصالحین من باب مثال شما منهاج الصالحین را مقابلتان بگذارید هر حکمی که دارد روایاتش را بیاورید یک باب برای روایت حکم اول دوم خوب طبعا این کتاب خیلی رواج پیدا میکند چون وقتی کسانی که بخواهند حاشیه بزنند به منهاج الصالحین راحت است دیگر همین کتاب حدیثی مراجعه میکنند دقت کردید ؟ این فقه حدیث از زاویهی فقه ، شما عروة الوثقی روی عروة الوثقی شما یک دوره حدیث را جمع آوری کنید خیلی در بازار فروشش خوب میشود چرا یا منهاج الصالحین چون برای مراجعهی شما خیلی خوب میشود هر فرع فقهی را که در منهاج میبینید بابش را مناسب در همان کتاب حدیثی میبینید .
اما نظر مرحوم آقای بروجردی جمع حدیث بما هو جمع الحدیث این دو تا فرق میکند دقت کردید چه شد ؟ آقای بروجردی که میگوید جواز و حکم و اینها را ننویسید این مرادش جمع آوری مجموعهی حدیثی است اگر به لحاظ مجموعهی حدیثی باشد همین طور اس حق با ایشان است حکم و اینها اما ایشان چون میخواستند روی زاویهی فقه و غالبا هم این احکام در کتاب شرائع آمده چون ایشان در ابواب نظرشان این بوده خلاصهی نظر فقهی خودش هم بنویسد ابواب را با خلاصهی نظر فقهی خودش تنظیم کرده است عناوین ابواب را حالا این حدیث را بخوانید ببینید این حدیث را از همان اول گفت حکم ، اصلا جواز نگفت ، یعنی من در این حدیث گیر دارم این حدیث الان برای من مشکل دارد بفرمایید .
یکی از حضار : محمد بن الحسن باسناده عن الحسین بن سعید .
آیت الله مددی : این را ما توضیح دادیم برای شما روشن شد حسین بن سعید چون جزو مصنفات بوده گاهی اوقات کتابش روایتش فقط منفرد است شیخ یعنی نه کلینی نه مرحوم صدوق که در قم بودند این را قبول نکردند بفرمایید ، این را الان در ذهنم نیست که قبول کردند یا نکردند ، بفرمایید .
یکی از حضار : عن عبدالله بن المغیرة عن منصور بن حازم
آیت الله مددی : عن حسین بن سعید عن چه کسی آقا ؟
یکی از حضار : عن محمد بن خالد
آیت الله مددی : این محمد بن خالد خیلی شناخته نشد ، ظاهرش محمد بن خالد برقی باشد اما ایشان مگر بگوییم در ایام ، چون محمد بن خالد برقی اول کوفه بوده بعد قم آمده مگر بگوییم اوائل مثلا در کوفه رفته به هر حال بفرمایید ، خیلی هنوز خود من هم اطمینان ندارم که این محمد بن خالد در اینجا ، احتمال دارد محمد بن خالد طیالسی هم باشد که از مشایخ معروف است ، احتمال دارد هنوز خود من یک طرفه نشده که حسین بن سعید از کدام محمد بن خالد نقل میکند ، این هم جاهایی بود که باید مراجعه میکردیم و نکردیم بفرمایید .
یکی از حضار : حسین بن سعید مگر در قم نیامده آخر عمر ؟
آیت الله مددی : آخر عمر آمده معلوم نیست نقل کرده باشد و فقط کتبش را نقل کرده تالیف معلوم نیست در قم بوده بفرمایید .
یکی از حضار : عن عبدالله بن المغیرة عن منصور بن حازم . عن بکر بن حبیب .
آیت الله مددی : بکر بن حبیب الان این لحظه در ذهنم نرسید به ذهنم میآید بکر بن حبیب ازدی است کیست ، جلد 3 معجم دیدم اما الان باز در ذهنم حضور ذهن پیدا نکردم . این را استخراجش کنید بکر بن حبیب در معجم مرحوم آقای خوئی جلد 3 است .
یکی از حضار : قلت لابی عبدالله علیه السلام
آیت الله مددی : بله آقا ؟
یکی از حضار : بکر بن حبیب احمسی ؟
آیت الله مددی : احمسی از قبیلهی احمس ، من ازدی گفتم اشتباه است . دارد مرحوم شیخ یا نجاشی ؟
یکی از حضار : بکر بن ابی حبیب دارد آقای خوئی
آیت الله مددی : نه بکر بن حبیب هم هست بعد نوشتند یکی است با آن نه روایت دیگر هم دارد ایشان من روایتش را دیدم فقط یک روایت نیست من از ایشان دیدم
یکی از حضار : یازده روایت ، تغلب احد عشر روایة یازده مورد است .
آیت الله مددی : بله من دیدم روایاتش را ، دیدم این طور نیست که فقط همین حدیث واحد باشد اما میگویم حضور ذهن امروز پیدا نکردم . بنای ما هم هست خدای نکرده چیزی کم و زیاد نشود بفرمایید آقا چه نوشتند آقای خوئی حالا من یک عبارتی هم
یکی از حضار : ذکر بکر بن حبیب فی اسناد جملة
آیت الله مددی : نه این نه این که توضیح نمیدهد آن که
یکی از حضار : الاحمسی البجلی الکوفی روی عنه امام الباقر وابی عبدالله علیه السلام
آیت الله مددی : این عبارت رجال شیخ است ایشان یک جوری نقل میکند خیلی باید اول بگوید مثلا قال الشیخ فی رجاله روی عنه بعد میگویند رجال الشیخ فی اصحاب ، خیلیها شاید ملتفت فهم عبارت مرحوم آقای خوئی نمیشوند یعنی در کتاب رجال مرحوم شیخ متعرضش شده است ، بعدش چه دارد ؟
یکی از حضار : کنیته ابو مریم ذکره علی بن حسین بن الفضال رجال الشیخ فی اصحاب الباقر وعده من اصحاب الصادق علیه السلام
آیت الله مددی : چیزی ندارد معلوم میشود ، خوب این توثیقش محل کلام است خوب بفرمایید عن بکر بن حبیب بفرمایید .
یکی از حضار : بکر بن حبیب قال قلت لابی عبدالله علیه السلام رجل دفعت الیه مال یتیم مضاربة وقال ان کان ربح فللیتیم وان کانت وضیعة فالذی اعطی ضامن
آیت الله مددی : این که خودش بخواهد ربح را ببرد حق ندارد وضیعه هم به همان که و ان کان وضعیة ؟
یکی از حضار : والذی اعطی ضامن
آیت الله مددی : به مضارب نزده به آن کسی که پول را به او داده ، حالا او چه کسی بوده پول را داده ولی بوده چه کسی بوده ولی او این کار را کرده این روایت ربحی برای خود عامل با اینکه مضاربه هست و قید و قیود ندارد ، چون آن قید داشت ملی باشد ضامن بشود چه باشد مال داشته باشد ، این یک دانه هم روایت ما در این جا در باب مضاربهی به مال یتیم داریم چون حاشیهی مکاسب اشاره نکرده بود من
یکی از حضار : اینجا که ناظر به عامل است
آیت الله مددی : نه ظاهرا عامل نه به یتیم است نیست ؟ اگر عامل باشد که بدتر است دیگر
یکی از حضار : نه ربح عامل که سر جایش است ، ربح مخصوص یتیم برای یتیم است اگر هم ضرری بود از آن فردی است که ولیاش است مثلا
آیت الله مددی : علی ای حال این روایت باید به حسب ظاهر معارض هست با بعضی روایات حالا بخوانید بقیهی روایات را تا بگویم عرض کنم . باب هفتاد و پنج هم بخوانید آقا رد بشویم طول کشید ، باب هفتاد و پنج هم سریع بخوانید خیلی تند بخوانید اگر بشود .
یکی از حضار : هفتاد و پنج از ؟
آیت الله مددی : ابواب ما یکتسب جلد 12
یکی از حضار : محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن علی بن حکم عن اسباط بن سالم قال :
آیت الله مددی : این روایت از طریق علی بن حکم از طریق قمیها به اسباط آمده ، خوب است سندش خوب است معلوم است کتاب علی بن حکم است که مرحوم احمد اشعری به قم آورده است قابل قبول است اسباط را هم میشود قبولش کرد بفرمایید .
یکی از حضار : قلت لابی عبدالله علیه الصلاة والسلام کان لی اخ هلک فاوصی الی اخ اکبر منه
آیت الله مددی : این اینجور نباید باشد نه شما سند را یک کمی خراب خواندید کان لی اخ به نظرم چیز باشد ، احمد اشعری از طریق ابن ابی عمیر نقل میکند
یکی از حضار : این که اینجا هست دیگر سند تمام میشود یعنی اسباط بن سالم میگوید قال قلت لابی عبدالله علیه السلام کان لی اخ هلک
آیت الله مددی : همان من یادم میآید در کتاب وسائل که من دیدم اسباط نقل میکند اما ابن ابی عمیر از او نقل میکند . شما اسم علی بن حکم را بردید .
یکی از حضار : اینکه در باب
آیت الله مددی : هفتاد و پنج حدیث یک .
یکی از حضار : بله بله ، جواز التجارة بمال الیتیم مع کونه تاجر ولیا ملیا ووجود المصلحة وحکم الربح والزکاة این است هفتاد و پنج
آیت الله مددی : حدیث اول است این ؟
یکی از حضار : بله .
آیت الله مددی : حدیث چهارم و پنجم هم باز اسباط بن سالم است ، ببینید آن را بیاورید . علی بن اسباط عن ابیه
یکی از حضار : چون آن جا زیاد است علی بن اسباط عن اسباط
آیت الله مددی : ها آنجا سهل بن زیاد ؟
یکی از حضار : عن علی بن اسباط
آیت الله مددی : این دو تا روایت را هر دو از اسباط بن سالم است انصافا برای اطلاعتان بر مصادر اصحاب و اطلاعتان بر نسخه شناسی خیلی خوب است یعنی دو تا روایت مضمونش یکی است شما گفتید علی بن حکم من صبح که میخواندم به نظرم ابن ابی عمیر آمد به هر حال شاید اشتباه کردم یادم این طوری است و یکی پسر ایشان است علی بن اسباط ، یکیاش هم مختصرتر است یعنی کوتاه تر شده است اما نتیجهاش در هر دو یکی است این که گاه گاهی متون با هم اختلاف پیدا میکنند لکن انسان دقت که میکند حکم یکی در میآید و شناخت متن و کم و زیادیهایی که در متن شده برای مقایسهی بین متون این روایت خوبی است چون برمیگردد به اسباط بن سالم یکی را پسرش نقل میکند که فرق میکند متنا اما حکما یکی است یکی هم این آقا که فرمودید علی بن حکم بفرمایید .
یکی از حضار : قلت لابی عبدالله علیه السلام کان لی اخ هلک و اوصی الی اخ اکبر منی و ادخلنی معه فی الوصیة وترک له ابن صغیرا وله مال افیضرب به اخی کما کان من فضل سلمه للیتیم وضمن له ماله فقال ان کان لاخیک مال
آیت الله مددی : این در عدهای از روایات فرموده اگر مال دارد و الا این کار را نکند میگویم وارد این بحث نمیخواهیم بشویم این بحث خاص خودش است بله
یکی از حضار : ان کان لاخیک مال یحیط بمال الیتیم ان تلف فلا باس به وان لم یکن له مال فلا یعرض لمال الیتیم
آیت الله مددی : همان را از همان شمارهی دیگر بیاورید شمارهی سه یا چهار بود بیاورید ، چون نزدیک الان هست ، چهار را بخوانید،
یکی از حضار : از علی بن حکم
آیت الله مددی : نه دیگر علی بن حکم نباید باشد و عن عدة من اصحابنا مرحوم کلینی عن سهل بن زیاد عن علی بن اسباط
یکی از حضار : من اصحابنا عن علی بن اسباط عن اسباط بن سالم قال
آیت الله مددی : عین همان است خیلی عجیب است سند یکی است فقط یکی را پسرش نقل میکند یکی را علی بن حکم ، بفرمایید.
یکی از حضار : قال سالت ابا عبدالله علیه السلام فقلت اخی امرنی ان اسئلک عن مال الیتیم
آیت الله مددی : این اخی آن برادر بزرگش است که آن برادرش که فوت کرد وصی را برادر بزرگش قرار داد امرنی اخی یعنی برادر بزرگ من به من گفت آن برادرش که فوت کرده دیگر معنا ندارد که سوال بکند دقت بکنید بله بفرمایید سریعا
یکی از حضار : ان اسئلک عن مال الیتیم فی حجره یتجره به
آیت الله مددی : فی حجره در دامنش است یتیمی را در دامن خودش گرفته همان برادر کوچک ، پسر کوچک است و ترک ابنا صغیرا ، مثلا سوال را یک جوری عوض کرد اما دقت کند آدم مطلب یکی است دقت کردید ؟ این شناسایی ، من بیشتر میگویم این جور چیزها را که یادداشت بکنید برای مقابلهی متون خیلی و اطلاع شما بر متون و کم و زیادهایی که در متن شده خیلی مسلطتان میکند بفرمایید .
یکی از حضار : وقال ان کان لاخیک مال یحیط بمال الیتیم
آیت الله مددی : خیلی لطیف است جوابش تقریبا یکی است خیلی عجیب است ، در سوال بعضی خصوصیات فرق کرده است ان کان لاخیک ، نه این چون روایت دیگر داشت مالٌ اینجا نه یحیط بمال الیتیم ، مال ، به اندازهی مال یتیم نه فقط مال داشته باشد ، یحیط بمال الیتیم
یکی از حضار : ان تلف او اصابه شیء قرنه له و الا
آیت الله مددی : به نظرم اصابه در آن یکی نبود تلف فقط در آن بود
یکی از حضار : بله اصابه نبود
آیت الله مددی : در آن یکی اصابه نبود . میگویم من صبح همینطوری سریع مقابله کردم بین متون دیگر این که در حافظهی من مانده است همین مقدار است . من این را عمدا دائما میگویم خوانده بشود مخصوصا در مکاسب که کمتر این برای اینکه واقعا دیگر به حالت ارتکازی برای شما در بیاید مقابلهی متون و کم و زیاد که کجا کم و زیاد پیدا کرده این متن کجا کم و زیاد شده پیدا کرده این متن کجا زیاد شده کجا کم شده بفرمایید .
یکی از حضار : و الا فلا یتعرض لمال الیتیم
آیت الله مددی : آن جا فلا یعرض یکی است دیگر آن جا یعرض اینجا ولا یتعرض ، عجیب است نکته را نمیدانم دقت کردید سوالش فرق کرد تعبیر سوال ، اما عجیب است متن تقریبا دقیقا یکی است خیلی عجیب است آن جایی که مربوط به کلام امام است خیلی دقیق مثل هم است حالا یعرض یتعرض خیلی فرق ندارد بفرمایید آقا
یکی از حضار : بعد دیگر ادامه میدهد رواه الشیخ باسناده عن محمد بن یعقوب وکذا عن حدیثان قبله
آیت الله مددی : حدیث 2 را هم بخوانید این 4 بود
یکی از حضار : محمد بن یعقوب ،
آیت الله مددی : علی بن ابراهیم دیگر محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم
یکی از حضار : و عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن حماد بن عیسی عن حریز عن محمد بن مسلم عن ابی عبدالله علیه السلام
آیت الله مددی : خوب است معتبر است تاریخش هم واضح است دیگر نمیخواهد بگویم .
یکی از حضار : فی مال الیتیم قال العامل به ضامن و للیتیم الربح اذا لم یکون العامل مال وقال ان عتب الداء
آیت الله مددی : وان لم یکن ، یک نکتهای هم حالا اینجا این عنوان بابش را از کافی بیاورید خود این حدیث را ، یک نکتهای را میخواستیم عرض کنیم چون یک نکاتی است آقا حاصل گاهی چهل ، پنجاه سال کار کردن است .
یکی از حضار : باب تجارة فی مال الیتیم والقرض منه
آیت الله مددی : نمیدانم ملتفت شدید نکته چیست ؟ ببینید متن روایت را بخوانید سالت ابا عبدالله
یکی از حضار : سالت ابا عبدالله فی مال الیتیم
آیت الله مددی : ببینید سالت ابا عبدالله ، خیلی سوال مبهم است ، سالت ابا عبدالله فی مال الیتیم یعنی چه ؟
یکی از حضار : البته سالت ندارد استاد عن محمد بن مسلم عن ابی عبدالله علیه السلام فی مال الیتیم .
آیت الله مددی : خیلی عجیب است خوب فی مال الیتیم یعنی چه ؟ خوب سوال خیلی عجیب است کیست مال یتیم ؟ گفته شده مرحوم کلینی این نکته را بگویم حالا چون کمتر به آن توجه شده است، مرحوم کلینی گاهی حدیث را مختصر میکند آن چیزی که به حساب حذف کرده عنوان باب قرار میدهد ، روشن شد ؟ عن ابی عبدالله یعنی این جور بوده فی التجارة بمال الیتیم . این را آمد عنوان باب قرار داد التجارة ولذا در روایت چون تجارت بود اعتماد کرد بر عنوان باب جای دیگر هم دارد اختصاص به اینجا ندارد ، این یک نکتهی خیلی لطیفی است در کافی شده است در جای دیگر ما نداریم .
یکی از حضار : از کجا استظهار میکنیم ؟
آیت الله مددی : عرض کردیم چون معنا ندارد مال یتیم که اصلا عجیب و غریب است .
یکی از حضار : برداشتش را به عنوان باب گذاشته است .
آیت الله مددی : ظاهرش این طور است عنوان باب به این میخورد . جای دیگر هم دارد در باب رکوع صلاة جای دیگر هم دارد حالا من نمیخواهم وارد آن بحث بشوم . این را گفتیم این نکته را هم اینجا خدمتتان عرض بکنیم . تصادفا خود من به کافی مراجعه نکردم نه اینکه من تا خواندم در خانه گفتم این حتما در عنوان باب یک چیزی گذاشته که میگوید مال الیتیم لذا به شما گفتم که بخوانید و الا خود من مراجعه نکرده بودم این مورد را مراجعه نکرده بودم ، موارد دیگر را چرا مراجعه کرده بودم ، این مورد را اصلا ، لکن چون آشنایی دارم با طریقهی کلینی میدانستم قاعدتا کلینی یک چیزی در عنوان باب قرار داده است و الا عن ابی عبدالله فی مال الیتیم که اصلا روشن نیست، این عنوان باب التجارة
یکی از حضار : به خاطر همین در تهذیب اصلا حذف کرده و به اندازه ای این ابهام را داشته است
آیت الله مددی : اها دقت کنید ،
یکی از حضار : تهذیب اصلا آن عنوان باب کلینی را نیاورده است .
آیت الله مددی : این یکی از کارهایی است که میگویند مرحوم کلینی ، اگر عرض کردم من شواهد دیگر هم دیدم میگویم اینقدر نزد من این مطلب روشن بود اینجا را هم من خودم مراجعه به کافی نکردم تا خواندم گفتم این حتما کافی عنوان باب را رابطهای با این حدیث است یعنی این حدیث در رابطهی با عنوان باب است .
پس این که در عنوان باب دارد فی التجارة باب التجارة فی مال الیتیم این فی مال الیتیم عنوان باب را حدیث را برداشته برده روی عنوان باب لذا اختصار کرده گفته فی مال الیتیم لذا تجارت به مال یتیم و قرض سؤال اساسی این بوده است عنوان را جدا کرده است یعنی سؤال را این نکته سابقا من از آقای سیستانی هم شنیدم نکتهی لطیفی است به هر حال نکتهی است که جای توجه دارد میگویم اینقدر نزد من روشن بود که من بدون اینکه مراجعه کنم به شما گفتم مراجعه کنید میدانستم حتما در عنوان باب کافی یک نکتهای دارد . آن وقت در کتاب مثلا تهذیب که آمده همان روایت را آورده توجه به باب نشده است .
یکی از حضار : فقط گفته باب المکاسب
آیت الله مددی : دقت کردید ؟ اصلا مرحوم شیخ روشن شد چه میشود لذا نقل شیخ یا نقل بعدی که صاحب وسائل میکند ابهام پیدا میکند، صاحب وسائل هم این کار را نکرده فی مال الیتیم عن ابی عبدالله فی مال الیتیم خوب چه مال الیتیم ؟
یکی از حضار : وافی اما استاد این را رعایت کرده است .
آیت الله مددی : چه چیزی نوشته است ؟
یکی از حضار : وافی گفته باب التجارة فی مال الیتیم والقرض منه
آیت الله مددی : اشکال ندارد این را از کافی گرفته عین باب کافی است ، نه اما وقتی حدیث را آورده دقت کردید ، وقتی خود روایت را آورده این نکته را نیاورده است یعنی این یکی از نکاتی است که در کتاب کافی مراعات بشود آقایانی که میخواهند فی ما بعد جمع احادیث بنویسند ، اصلا اینجا خوب بود در حاشیه مینوشت که عنوان الباب فی الکافی هکذا ، لا اقل یک تذکری که باب التجارة و الا خوب یعنی مثلا محمد بن مسلم برود خدمت امام صادق بگوید فی مال الیتیم تصور کنید
یکی از حضار : حاج آقا جملهی فی مال الیتیم از محمد بن مسلم یعنی خود محمد بن مسلم این را اینجا گفته برای بعدیها یا بعدی اضافه کرده فی مال الیتیم .
آیت الله مددی : اصلا مال الیتیم چه ؟ محمد بن مسلم به امام صادق و باقر گفت فی مال الیتیم تصور کنید اصلا بی معناست دیگر عبارت بی معناست . عن محمد بن مسلم عن ابی عبدالله فی مال الیتیم معنایی ندارد محصلی ندارد دقت کردید ؟
یکی از حضار : مصدر را کلینی دیده مصدر اولیه را دیده که این کار را کرده است ؟
آیت الله مددی : بله کتاب حریز نزدش بوده خود کتاب نزدش بوده است ، ممکن است کتاب حریز عنوان نزده شاید هم کتاب حریز عنوان زده است ، روایت را دیده ، یعنی عن ابی عبدالله فی التجارة بمال الیتیم والقرض منه ، این تجارة بمال یتیم و قرض را عنوان باب قرار داد چون عنوان باب قرار داد از حدیث حذف کرد ، حدیث به این صورت درآمد فی مال الیتیم و الا انصافا اگر انسان ابتدائا نگاه بکند خوب یک سوال عجیب و غریبی است عن محمد بن مسلم عن ابی عبدالله فی مال الیتیم یعنی چه فی مال الیتیم روشن شد ان شاء الله؟
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین