آخرین اخبار
- مناسبت » با عرض تبریک میلاد با سعادت حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)
- مناسبت » سالروز وفات حضرت معصومه (س) تسلیت باد
- مناسبت » میلاد حضرت امام حسن العسکری عليه السلام مبارک باد
- مناسبت » میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) مبارک باد
- مناسبت » حلول عيد الله الاكبر، عيد الولاية، عيد غدير بر تمام شیعیان جهان مبارک باد
- مناسبت » شهادت مظلومانه حضرت محمد بن علی الباقر علیه السلام بر تمامی دوستداران آنحضرت تسلیت باد
- مناسبت » شهادت مظلومانه حضرت امام جواد(ع) بر تمامی دوستداران آنحضرت تسلیت باد
- مناسبت » با عرض تبریک میلاد با سعادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
- مناسبت » شهادت مظلومانه حضرت امام صادق(ع) بر تمامی دوستداران آنحضرت تسلیت باد
- مناسبت » فرا رسیدن نیمه شعبان و میلاد منجی مستضعفان و محرومان جهان مبارک باد
خبرهای تصادفی
- مناسبت » حلول عید ولایت و امامت را که به شکرانه ی تکمیل دین و تتمیم نعمت همگان با عرشیان و فرشیان است تبریک و تهنیت عرض می نماییم
- پیام » صوت و تقریرات دروس حضرت آیت الله مددی به صورت روزانه
- مناسبت » ميلاد حضرت فاطمة زهراء‘ سلام الله علیها بر تمام مسلمانان و مادران مبارک باد
- مناسبت » سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت باد
- مناسبت » سالروز شهادت مولانا امام زین العابدین (ع) بر شیعیان آن حضرتش تسلیت باد
- مناسبت » سالروز وفات پیامبر اعظم (ص) بر تمام مسلمانان جهان تسلیت باد
- مناسبت » شهادت مظلومانه حضرت امام صادق(ع) بر تمامی دوستداران آنحضرت تسلیت باد
- مناسبت » سالروز شهادت حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها بر شیعیان آن حضرت تسلیت باد
- مناسبت » سالروز ولادت حضرت امام محمد باقر(ع)بر شیعیان آن حضرت مبارک باد
- مناسبت » سالگرد وفات حضرت محمد(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) وامام رضا (ع) بر تمامی مسلمان تسلیت باد
خبرهای پربازدید
- پیام » صوت و تقریرات دروس حضرت آیت الله مددی به صورت روزانه
- پیام » دروس خارج فقه و اصول حضرت آیت الله استاد سید احمد مددی
- بیت معظمله » ارتحال عالم ربانی حضرت آیت الله سید علی مددی (رحمه الله)
- بیت معظمله » چهارشنبه شب ها مجلس روضه هفتگی اباعبدالله الحسين
- مناسبت » سالروز ولادت حضرت فاطمه زهراء(س)
- مراسم » مجلس هفتگی روضه و پرسش و پاسخ علمی با حضور حضرت آیت الله سید احمد مددی الموسوی در روزهای جمعه برقرار می باشد
- مناسبت » سالروز شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها تسلیت باد
- مناسبت » سالروز شهادت امام زین العابدین علیه السلام بر شیعیان آن حضرت تسلیت باد
- پیام » چاپ کتاب نگاهی به دریا (جلد اول)
- مناسبت » سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
بسم الله الرحمن الرحیم
نگاهى به واپسین روزهاى عمر امام حسن مجتبى ( علیه السلام )
امام حسن مجتبى(علیه السلام) بعد از امضاى قرارداد صلح از کوفه به مدینه جدش پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و حدود ده سال در جوار ملکوتى پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و مسجد النبى(صلی الله علیه و آله و سلم) گامهاى بسیار اساسى برداشت.
تا سیره و سنت پیامبر و اهل بیتش را به مردم جهان بشناساند و مسلمانان را از سلطه ستمشاهى بنىامیه به ویژه معاویه نجات بخشد.
از سوى دیگر معاویه راه هاى مختلفى را جهت مبارزه با شخصیت اجتماعى و سیاسى امام مجتبى(علیه السلام) برگزید تا موقعیت والا و پر نفوذ آن حضرت را از قلب دوستدارانش بزداید لکن به هر جنایتى که دست مىزد نتیجه عکس مىگرفت و هر روز تعداد علاقه مندان به حضرت و شیفتگان دین و حقیقت بیشتر مىشد از این جهت تصمیم گرفتشخص آن بزرگوار را از بین ببرد تا شاید دیگر افراد خاندان اهل بیت(علیه السلام) و ساداتى که در صدد مبارزه با رژیم وى بودند نا امید گردند و خود آن بزرگوار را که بعنوان بزرگترین سد و مانع سر راهش بود از میان بردارد.
جنون آمیزترین جنایت معاویه
معاویه بارها تصمیم بر مسموم کردن امام مجتبى(علیه السلام) گرفت و به واسطه هاى پنهان زیادى متوسل گردید حاکم نیشابورى با سند معتبر از ام بکر بنت مسور نقل مى کند که گفت:
«کان الحسن بن على(علیه السلام) سم مرارا کل ذلک یغلتحتى کانت مرة الاخیرة التى مات فیها فانه کان یختلف کبده، فلم لبثبعد ذلک الا ثلاثا حتى توفی; حسن بنعلى(علیه السلام) را بارها مسموم کردند، لیکن اثر چندانى نگذاشت ولى در آخرین مرتبه زهر کبدش را پارهپاره کرد، که بعد از آن سه روز بیشتر زنده نماند.»
ابن ابی الحدید می نویسد: «چون معاویه خواست براى پسرش یزید بیعت بگیرد، اقدام به مسموم نمودن امام مجتبى(علیه السلام) کرد، زیرا معاویه براى گرفتن بیعت به نفع پسرش و موروثى کردن حکومتش مانعى بزرگتر و قوى تر از حسن بن على(علیه السلام) نمى دید، پس معاویه توطئه کرد، آن حضرت را مسموم نمود و سبب مرگش شد.»
در این توطئه، بیشترین نقش را مروان بن حکم که فرماندار مدینه بود ایفا کرد. وقتى معاویه تصمیم بر این جنایت هولناک گرفت، آخرین مرتبه، طى نامهاى سرى از مروان فرماندار خویش خواست تا در مسمومیت حسن بن على(علیه السلام) سرعت گیرد و آن را در اولویت قرار دهد.
مروان جهت اجراى این توطئه مامور شد با جعده دختر اشعث همسر امام مجتبى(علیه السلام) تماس برقرار کند. معاویه در نامهاش نوشته بود که جعده یک عنصر ناراضى و ناراحت است و از جهت روحى مى تواند با ما همکارى داشته باشد و سفارش کرده بود که به جعده وعده دهد بعد از انجام ماموریتش او را به همسرى پسرش یزید درخواهد آورد و نیز توصیه کرده بود صد هزار درهم به او بدهد.
بنا به گفته شعبى: چون جعده امام مجتبى(علیه السلام) را مسموم کرد، معاویه صدهزار درهم را به او داد، لیکن از ازدواج با پسرش یزید سرباز زد و در پیامى برایش نوشت: «چون علاقه به حیات و زندگى فرزندم یزید دارم، نمى گذارم با تو ازدواج کند.»
امام صادق(علیه السلام) فرمود: جعده زهر را گرفت و به منزل آورد. آن روزها امام مجتبى(علیه السلام) روزه داشت و روزهاى بسیار گرمى بود، به هنگام افطار خواست مقدارى شیر بنوشد، آن ملعون زهر را در میان آن شیر ریخته بود، به مجرد این که شیر را آشامید، پس از چند دقیقه امام(علیه السلام) فریاد برآورد:
«عدوة الله! قتلتنی قتلک الله و الله لا تصیبن منی خلفا و لقد غرک و سخر منک و الله یخزیک و یخزیه; دشمن خدا! تو مرا کشتى، خداوند تو را نابود کند. سوگند به خدا! بعد از من بهره و سودى (خوشحالى) براى تو نخواهد بود. تو را گول زدند و مفت و رایگان در راستاى اهدافشان به کار گرفتند. سوگند به خدا (معاویه) بیچاره و بدبخت نمود تو را و خود را خوار و ذلیل کرد.»
امام صادق(علیه السلام) در ادامه سخنان خود فرمودند: «امام مجتبى(علیه السلام) بعد از این که جعده او را مسموم کرد، دو روز بیشتر باقى نماند و از دنیا رفت و معاویه هم بدانچه وعده کرده بود وفا ننمود.»
تطهیر جنایتکار
بعضى از مورخان همانند ابن خلدون و لامنس خواسته اند دامن معاویه را از این جنایت هولناک تطهیر کنند و بگویند، این هم از اخبار ساختگى است. ابن خلدون مى نویسد:
«و ما ینقل من ان معاویة دس الیه السم من زوجة جعدة بنت الاشعثفهو من احادیث الشیعة و حاشا لمعاویة من ذلک...; نسبت مسمومیتحسن بنعلى(علیه السلام) به معاویة ابىسفیان که به دست همسرش جعده دختر اشعث انجام شد، ساخته و پرداخته شیعه است و دامن معاویه از چنین نسبتهایى به دور است.»
ولامنس نیز مى نویسد: «و کان الغرض من هذا الاتهام و صم الامویین ... و لم یجرا على هذا القول بهذا الاتهام الشنیع جمهرة سوى المؤلفین من الشیعة.»
هدف از نسبت مسمومیت حسن بن على [علیه السلام] به معاویه بد نام کردن رژیم بنى امیه بوده و این اتهام را غیر از مؤلفان شیعه کسى مطرح نکرده است!!
اعتراف مورخان
توطئه معاویه جهت مسموم نمودن امام مجتبى(علیه السلام) به قدرى روشن و آشکار است که فرصت هر گونه انکار را از مورخان و دانشمندان گرفته است و از اینروست که آنان بدون اختلاف - جز در موارد اندک - آن را نگاشته اند، از جمله آنهاست: ابن حجر عسقلانى، ابوالحسن على بن حسین بن على مسعودى، ابوالفرج اصفهانى،شیخ مفید، احمد بن یحیى بن جابر بلاذری، ابن عبدالبر، محمد بن على ابن شهرآشوب، ابن صباغ مالکى، سبط ابن جوزى، سیوطى، حاکم نیشابورى،احمد بن اعثم کوفى، و جمال الدین ابى الحجاج یوسف المزى.
به جهت اختصار به مطالب محمد بن جریر طبرى بسنده مى کنیم او مى نویسد:
علت وفات و رحلت امام مجتبى(علیه السلام) این بود که معاویه هفتاد مرتبه آن حضرت را مسموم کرد ولیکن اثر فورى و اساسى نگذاشت تا این که زهرى را جهت مسموم نمودن آن حضرت براى جعده دختر محمد بن اشعث بن قیس کندى فرستاد و به همراه آن زهر، بیست هزار دینار فرستاد و ده قطعه باغ از باغهاى کوفه را به نام او کرد و همچنن وعده داد بعد از انجام ماموریت، او را به ازدواج پسرش یزیدبن معاویه درآورد. پس او در فرصتى خاص آن زهر را به خورد حسن بن على داد و مسمومش کرد».
مورخ توانا، علامه بزرگوار باقر شریف قرشى مىنویسد:
جعده دختر اشعث بن قیس از خانواده هاى فرومایه، بسیار پست و فرصت طلب بود. او نسبت به امام مجتبى(علیه السلام) عقده است، شاید بدان جهت که نتوانسته بود از آن حضرت فرزندى داشته باشد; از اینرو وقتى زهر از سوى مروان رسید و وعدهها را شنید و پولها را مشاهده کرد، ارتکاب آن جرم بزرگ را پذیرفت و در روزى گرم و سوزان که امام مجتبى(علیه السلام) روزهدار بود، به هنگام افطار زهر را در کاسه شیر ریخت و به آن حضرت خورانید. زهر بلافاصله رودههایش را پاره کرد و امام از شدت درد به خود مىپیچید و مىفرمود: انالله و انا الیه راجعون. آخرین روزهاى حیات آن حضرت، جنادة بنامیه براى عیادت خدمتش آمد. او مىگوید: حال امام منقلب بود و از شدت درد مىنالید،تشتى را در برابر حضرت قرار داده بودند. هر چند گاه، لختههاى خون از راه دهان خارج مىشد، این جا بود که به وحشت افتادم و سخت ناراحتم شدم.
وصایاى امام مجتبى(علیه السلام)
شیخ طوسى(ره) از ابن عباس نقل مىکند: در واپسین ساعتهاى عمر امام مجتبى(علیه السلام) برادرش امام حسین(علیه السلام) وارد خانه آن حضرت شد، در حالى که افراد دیگرى از یاران امام مجتبى(علیه السلام) در کنار بسترش بودند. امام حسین پرسید: برادر! حالت چگونه است؟ حضرت جواب داد:
در آخرین روز از عمر دنیایى ام و اولین روز از جهان آخرت به سر مىبرم و از جهت این که بین من و شما و دیگر برادرانم جدایى مىافتد، ناراحتم. سپس فرمود: از خدا طلب مغفرت و رحمت مىکنم، چون امرى دوست داشتنى، همچون ملاقات رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرمؤمنان و فاطمه و جعفر و حمزه(علیهم السلام) را در پیش دارم. آن گاه اسم اعظم و آنچه را از انبیاى گذشته از پدرش امیرالمؤمنین(علیه السلام) به ارث داشت تسلیم امام حسین(علیه السلام) نمود. در آن لحظه فرمود بنویس:
«هذا ما اوصى به الحسن بن على الى اخیه الحسین اوصى انه یشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و انه یعبده حق عبادته لا شریک له فى الملک و لا ولى له من الذل و انه خلق کل شئ فقدره تقدیرا و انه اولى من عبد و احق من حمد، من اطاعه رشدو من عصاه غوى و من تاب الیه اهتدى، فانى اوصیک یا حسین بمن خلفت من اهلى و ولدى و اهل بیتک ان تصفح عن مسیئهم و تقبل من محسنهم و تکون لهم خلفا و والدا، و ان تدفننى مع رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فانى احق به و ببیته فان ابو اعلیک فانشدک الله بالقرابة التى قرب الله - عزوجل - منک و الرحم الماسة من رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) ان لا تهریق فى امرى محجمة من دم حتى نلقى رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فنختصم الیه و نخبره بما کان من الناس الینا;
این وصیتى است که حسن بن على به برادرش حسین نموده است. وصیت او این است: به یگانگى خداى یکتا شهادت مىدهد و همان طورى که او سزاوار بندگى است عبادتش مىکند، در فرمانروایىاش شریک و همتایى وجود ندارد و هرگز ولایتى که نشانگر ذلت او باشد بر او نیست. او آفریدگار همه موجودات است و هر چیزى را به اندازه و حساب شده آفریده. او براى بندگى و ستایش سزاوارترین معبود است. هر کس فرمانبردارى او کند راه رشد و ترقى را پیش گرفته و هر کس معصیت و نافرمانى او کند گمراه شده است و هر کس به سوى او بازگردد - توبه کند - از گمراهى رسته است.
اى حسین، تو را سفارش مىکنم که در میان بازماندگان و فرزندان و اهل بیتم که خطاکاران آنان را با بزرگوارى خود ببخشى و نیکوکاران آنها را بپذیرى و بعد از من جانشین و پدر مهربانى براى آنان باشى.
مرا در کنار قبر جدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) دفن نما، زیرا من سزاوارترین فرد براى دفن در کنار پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و خانه او هستم، چنانچه از این کار تو را مانع شدند سوگند مىدهم تو را به خدا و مقامى که در نزد او دارى و به پیوند و خویشاوندى نزدیکتبا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) که مبادا به خاطر من حتى به اندازه خون حجامتى، خون ریخته شود تا آن که پیغمبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را ملاقات کنم و در نزد او نسبتبه رفتارى که با ما کردند شکایت نمایم.»
و در روایتى دیگر وصیت آن حضرت چنین نقل شده:
برادرم، آن گاه که از دنیا رفتم، بدنم را غسل بده و حنوط کن و کفن نما و جنازهام را به سوى حرم جدم ببر و در آن جا دفن کن، چنانچه از دفن جنازه من در کنار قبر جدم مانع شدند، تو را به حق جدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و پدرت امیرمؤمنان و مادرت فاطمه زهرا(س) با هیچ کس در گیر مشو و به سرعت جنازه مرا به بقیع برگردان و در کنار آرامگاه مادرم دفن نما.»
شهادت مظلومانه امام مجتبى علیه السلام
مشهور میان مورخان و علماى مسلمان این است که امام مجتبى(علیه السلام) بر اثر زهرى که از سوى معاویة بن ابى سفیان توسط جعده به آن حضرت خورانیده شد، در روز پنجشنبه 28 صفر سال پنجاهم هجرت در سن 48 سالگى به شهادت رسید. همان طورى که شیخ مفید(ره) متوفاى قرن پنجم، سال413 هجرى، و مفسر ادیب و توانمند شیخ طبرسى(ره) در قرن ششم سال 548 هجرى در دو کتاب خود و علامه بزرگوار حلى در قرن هشتم سال726 هجرى بر آن تصریح کردهاند.
مرحوم شیخ طبرسى - روایتى را از طبرانى نقل مى کند و مى گوید: «ایشان در کتاب «معجمه» نوشته است: امام مجتبى(علیه السلام) در ماه ربیعالاول سال49 هجرى به وسیله زهر به شهادت رسیده است.»
و در این جا قول سومى وجود دارد و آن این که: «امام حسن(علیه السلام) در روز پنجشنبه، هفتم ماه صفر سال پنجاه هجرى رحلت نموده است.»
مرحوم علامه مجلسى این قول را به شیخ ابراهیم کفعمى صاحب مصباح و بلد الامین نسبت داده است.
ابن قتیبه دینورى مى گوید: چیزى از رحلت امام مجتبى(علیه السلام) نگذشت که معاویه اقدام به گرفتن بیعت از مردم شام براى پسرش یزید کرد و این را طى بخشنامهاى به همه جهان اسلام اعلام نمود.
مراسم کفن و دفن
آن گاه که امام حسن(علیه السلام) دار فانى را وداع گفت، عباس بن على(علیه السلام)، عبدالرحمن بن جعفر و محمد بن عبدالله بن عباس به کمک امام حسین(علیه السلام) شتافتند و آن حضرت با کمک آنان جنازه برادر را غسل داد، حنوط کرد و کفن نمود، آن گاه به مصلا (جایگاه خاص، جهت نماز گزاردن بر مردگان) که در نزدیکى مسجد النبى بود منتقل نمودند، که آن مصلا را «بلاطه» مىنامیدند. در آن جا بر جنازه آن حضرت نماز گزاردند، سپس جنازه را جهت تجدید عهد و دفن، نزدیک مزار رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بردند.
ممانعت از دفن در حرم پیامبر
فرماندار مدینه، مروان بن حکم به همراه آشوبگران جلو آمدند و فریاد برآوردند: شما مى خواهید حسن بن على را در کنار پیامبر دفن کنید؟ از طرف دیگر عایشه سوار بر استر به جمعشان پیوست و فریاد زد: چگونه مى شود کسى را که من هرگز او را دوست ندارم، به میان خانه من داخل کنید.
مروان گفت: آیا سزاوار است عثمان در دورترین نقطه مدینه در قبرستان دفن شود و حسن بن على در جوار پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز نمى شود، من شمشیر به دست مى گیرم و حمله مى کنم و ممانعت خواهم نمود.
عدهاى از امویان و آشوبگران به دنبال بهانه بودند و مى خواستند فتنهاى به پا کنند که امام حسین(علیه السلام) با بردبارى جنازه برادرش را به سوى بقیع برگرداند و بنى هاشم را آرام نمود و در جوار جدهاش فاطمه بنت اسد در بقیع دفن نمود و از خونریزى و فتنه به همان وضعى که امام مجتبى(علیه السلام) وصیت نموده بود جلوگیرى کرد.
امام حسین(علیه السلام) رو به مروان کرد و فرمود: اگر برادرم وصیت کرده بود که در کنار جدش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دفن شود، مى فهمیدى که تو کوچکتر از آنى که بتوانى ما را برگردانى و جلو دفن جنازه او را در میان حرم پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بگیرى.
ابن شهر آشوب مى افزاید: به هنگام بردن جنازه امام مجتبى(علیه السلام) به سوى بقیع غرقد، افراد شرور و پستبه پشتیبانى امویان به جنازه آن بزرگوار تیراندازى کردند، به طورى که هنگام دفن هفتاد تیر از بدن آن حضرت جدا نمودند.
عایشه به هنگام دفن امام مجتبى(علیه السلام)
ابن عباس(ره) خطاب به عایشه (در حالى که چهل سوار در اطرافش بودند) گفت: «واسو اتاه فیوما على بغل و یوما على جمل، تریدین ان تطفئى نورالله و تقاتلى اولیاءالله ارجعى فقد کفیت الذى تخافین و بلغت ما تحبین و الله منتصر لاهل البیت و لو بعد حین; چه بیچارگى و بدبختى! امروز سوار بر استر شدى و یک روز سوار بر شتر گشتى (اشاره به جنگ جمل). تو مىخواهى نور خدا را خاموش کنى و با اولیاى خدا بجنگى. برگرد، آنچه دیگران مىخواستند انجام دادى و ماموریتخویش را به پایان رساندى، خداوند اهل بیت(علیهم السلام) را یارى خواهد کرد، گرچه زمانى بگذرد...»
و بعضى سخن ابن عباس را چنین نقل کردهاند: «جملت و بغلت و لو عشت لفیلت!» آن روز سوار بر شتر گشتى و امروز بر استر سوارى، و اگر زنده بمانى [براى مبارزه با نور خدا و اهل بیت] بر فیل نیز سوار خواهى گشت.
و در قسمتهایى از زیارات جامعه، خطاب به امامان معصوم(علیهم السلام) ماجراى شهادت آن بزرگوار را از زبان امام صادق(علیه السلام) چنین نقل مىکند:
«یا موالى... انتم بین صریع فى المحراب قد فلق السیف هامته و شهید فوق الجنازة قد شکتبالسهام اکفانه [اکفانه بالسهام]...; اى سروران من...! شما کسانى هستید که بعضى جسدتان در میان محراب عبادت در حالى که فرقتان شکافته بود، به شهادت رسیدید و بعضى از شما شهیدى هستید که دشمنان اسلام بر جنازه شما تیراندازى کردند، به طورى که کفنتان سوراخ سوراخ گردید...»
در روایت فوق، ابتدا اشاره به نحوه شهادت على بن ابى طالب(علیه السلام) شده است و سپس ماجراى تیرباران شدن جنازه امام مجتبى(علیه السلام) را بیان مى کند و در ادامه آن، ماجراى شهادت امام حسین(علیه السلام) و دیگر ائمه را بیان مىدارد.
انعکاس شهادت امام مجتبى(علیه السلام)
شهادت مظلومانه سبط اکبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) پرده نفاق را از چهره کریه معاویه کنار زد; پرده نفاقى که ذوالفقار امیرمؤمنان(علیه السلام) در صحراى صفین قادر بر دریدن آن نگردید. شهادت امام مجتبى(علیه السلام) کارى کرد که عمرو بننعجة گفت: «رحلتحسن بنعلى(علیه السلام) اولین خاک ذلت و خوارى بود که بر سر عرب پاشید و سیاهبختش گردانید.»
الف) واکنش مردم
امام باقر(علیه السلام) نسبتبه انعکاس شهادت آن بزرگوار فرمود: «مکث الناس یبکون على الحسن بنعلى و عطلت الاسواق; به هنگام شهادت امام مجتبى(علیه السلام) مردم گریه و زارى داشتند، حزن آنان را فرا گرفت و عزادارى نمودند و بازارها را تعطیل کردند.»
ب) حضور همگانى
جهم بن ابى جهم مى گوید: چون امام حسن مجتبى(علیه السلام) رحلت نمود، بنى هاشم همگى بسیج گردیدند و به تمام شهرها و روستاهاى اطراف مدینه که در آنها، انصار زندگى مىکردند رفتند و خبر شهادت آن حضرت را با حزن و اندوه اعلان داشتند، به مجرد شنیدن خبر رحلت آن بزرگوار، زن و مرد، کوچک و بزرگ همگى در تشییع جنازه شرکت نمودند، به طورى که بر اثر کثرت جمعیت در میان بقیع اگر سوزن به روى زمین مىافتاد به زمین نمىرسید.
پ) مردم مکه و مدینه
ابن ابى نجیح مى گوید: «در مکه معظمه و مدینه منوره یک هفته عزاى عمومى بود و همه مردم اعم از زنان، مردان و فرزندان خردسال، در فقدان آن حضرت اشک مى ریختند.»
ت) مردم بصره
ابوالحسن مدائنى مى نویسد: عبدالله بن سلمه جهت رساندن خبر رحلت جانگداز امام مجتبى(علیه السلام) براى زیاد بنابیه وارد بصره شد، که به محض پخش خبر شهادت آن حضرت، آه و ناله مردم بلند شد. ابوبکره برادر زیاد مریض بود، چون صداى گریه مردم را شنید از همسرش میسه بنتشحام پرسید: چه خبر شده؟ با بىپروایى گفت: «حسن بنعلى درگذشت و مردم از دست او آسوده شدند!»ابوبکره با خشم و ناراحتى گفت: «ساکتباش! واى بر تو! خداى سبحان او را از شر بسیارى آسوده کرد، و لیکن مردم با فقدان او خیر بسیارى را از دست دادند، خداوند حسن بنعلى را رحمت کند.»
ث) همسر معاویه
ابن قتیبه نیز مىنویسد: «خبر رحلت امام مجتبى(علیه السلام) چون به معاویه رسید، او و بعضى از همراهانش سجده شکر به جا آوردند و تکبیر گفتند، و لیکن فاخته همسر معاویه سخت ناراحت گردید و معاویه را بر شادمانىاش نکوهش نمود و فریادش به «انا لله و انا الیه راجعون» بلند شد».
ج) معاویه و یارانش
در آن زمان عبدالله بن عباس در شام به سر مى برد، چون خبر خوشحالى معاویه را در رحلت امام مجتبى(علیه السلام) شنید بر او داخل شدو چون بر زمین نشست، معاویه گفت: حسن بنعلى مرد و هلاک گردید! عبدالله گفت: بلى، آنگاه چند مرتبه تکرار کرد: «انا لله و انا الیه راجعون» سپس گفت: معاویه! شنیدم اظهار خوشحالى و شادمانى کردهاى! آگاه باش! قسم به خدا با مرگ حسن بنعلى هرگز قبر تو پر نمىگردد و کوتاهى عمر با برکت او بر عمر تو نمىافزاید. او رحلت نمود و حال آنکه وجودش بهتر از تو بود. اگر امروز ما گرفتار فقدان آن وجود مبارک شدهایم، قبلا به چنین مصیبتى در رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مبتلا گشته بودیم، و لیکن خداوند سبحان با تعیین جانشین نیکو، آن را جبران نمود. در این هنگام عبدالله فریادى برآورد و گریه زیادى کرد به طورى که هر کس در آن جا بود تحت تاثیر قرار گرفت و اشکش جارى گشت، حتى معاویه خبیث هم گریان شد.
راوى گفت: «هرگز مانند آن روز، مجلسى را چنان متاثر و گریان ندیدم.»
چ) بنى هاشم در مدینه منوره
حاکم در مستدرک مىنویسد:
«چون امام حسن مجتبى(علیه السلام) در گذشت، زنان بنى هاشم یک ماه در سوگ آن حضرت عزادارى و نوحه سرایى نمودند.»
عبیده بنت نائل از عایشه بنت سعد نقل مى کند: «زنان بنىهاشم به مدت یک سال براى حسن بن على عزادارى کردند.»