ارسال سوال سریع
بروزرسانی: ۱۴۰۳/۱۱/۱۳ زندگینامه کتب مقالات تصاویر سخنرانی دروس پرسش‌ها اخبار ارتباط با ما
فهرست سخنرانی‌ها آخرین دروس دروس تصادفی دروس پربازدید

■ خارج فقه - مکاسب (۴۷)
■ خارج اصول
■ مکاسب ۸۸-۱۳۸۷ (۱۰۹)
■ تاریخ شفاهی (۳)
■ تقریرات
■ خارج فقه - حج (۲۰۶)
■ خلق عظیم (۱)
■ اصول ۱۴۰۲-۱۴۰۳ (۶۷)

خارج اصول » اصول 94-1393 » چهارشنبه-17 – 10 – 1393 اصول عملیه ـ برائت ـ تنبیهات برائت ـ تنبیه دوم: حسن احیاط . (41)

دروس خارج فقه کتاب مکاسب سال 94-1393 شمسی حضرت آیت الله استاد سید أحمد مددی
بسم الله الرحمن الرحیم
دو شنبه 22 دی:

اصول:

عرض شد که در کتب درایة الحدیث عامه عده ای مثل تدریب الراوی متعرض این بحث شده اند که با حدیث ضعیف میشود اثبات استحباب کرد ولی اونجا از عبد الرحمن بن مهدی و عبد الله بن ممبارک و به نظرم احمد نقل کرده است این مطلب را. عبارتی که اونجا هست این هست که اذا جاء الحدیث فی الفرائض شددنا و اذا جاء فی الفضائل تساهلنا.نووی کتابی به اسم الاذکار دارد که در جلد 1 ص82 خود نووی تعبیرش این هست. قال العلماء من المحدثین و الفقهاء و غیرهم یجوز و یستحب العمل فی الفضائل و الترغیب و التهریب بالحدیث الضعیف ما لم یکن موضوعا. او در اینجا داعای اجماع کرده است و عرض شد که سابقینشان قرن دوم هست...بعد نووی دارد و اما الاحکام کالحلال و الحرام و البیع و النکاح فلا یعمل فیها الا بالحدیث الصحیح و الحسن... و معنای حسن بین ما و اونها فرق دارد...الا ان یکون احتیاط فی شیء من ذلک...کما اذا ورد حدیث ضعیف بکراهة بعض البیوع او الانکحة فان المستحب ان یتنزه عنه...همین احتیاط را باهاش اثبات استحباب کرده است...و لکن لا یجب... این مستحب همانی بود که تا حالا بحث میکردیم که میشود اثبات استحباب کرد یا نه که مرحوم نائینی هم به قدماء نسبت دادند. و بعد مقداری مطالب دارد که و ممن قال بذلک احمد بن حنبل و ابن المبارک و السفیانان که سفیان بن سعید و سفیان بن عیینه باشد و العنبری و غیرهم...پس معلوم شد که در قرن دوم راه افتاده است ولی او نقل میکند که ابن الصلاح از ابن العربی که فقیه هست...نه ابن عربی عارف.... با ال فقیه مالکی هست و بدون ال عارف مشهور هست. قال لا یعمل بالحدیث الضعیف مطلقا...حتی به عنوان استحباب هم قبول نکرده است. بعد نقل میکند از ابن حجر که او رد کرده است کسانی که اشکال داشته اند و اشکال آنها این بوده است که ان الفضائل انما تتلقی من الشرع. یعنی همان اشکالی که عرض کردیم مرحوم نائینی مطرح کرده اند. فاثباتها بما ذکر(حدیث ضعیف) اغتزاء عبادة...این همان بدعت لازم میآید هست تقریبا به زبانی خاص... و شرع فی الدین ما لم یأذن به الله...بعد جواب ابن حجر این هست که انما هو اجماع لا یرد بمثل ذلک لو لم یکن عنه جواب...و جوابه واضح لیس من بابا الاختلاف...انما انتقاء فضیلة و رجاءه بامارة ضعیفة... من غیر ترتب مفسدة علیه.و نازع بعض المتأخرین...دقیقا دعواهای ما و آنها را نگاه کنید چه قدر شبیه هست...بان جواز العمل مشکل...اذ لم ییثبت عنه صلی الله علیه و آله و اسناد العمل الیه یوهم ثبوته و یؤدی الی ظن ما لا معرفة له بالحدیث الصحة فینقله و یحتج به و فی ذلک تدلیس...این کلمات از ابن حجر در اربعین نقل شده بود...

اسناد هر چیزی به هر کسی نیاز به دلیل دارد و عمل بحث دیگری هست... فلایلزم ما ذکر و کیف و من شرط العلم بالضعیف ان لا یعتقد عند العمل به ثبوته.بعد میگوید که شرطش این هست که حدیث موضوع و شدید الضعف نباشد و کسی که خیلی غلط دارد نباشد...فحش غلطه...

بعد میگوید و بقی للعمل بالضعیف شرطان... که بعضی گفته اند که اصل او شاهد فی ذلک باید برایش باشد کاندراجه فی عموم او قاعدة کلیة. فلایعمل به فی غیر ذلک و ان لا یعتقد عند العمل به ثبوته بل یعتقد الاحتیاط. و بعد کلماتی دارد که یک خبری نقل میکند... در اینجا من بلغه عن الله عزوجل شیء فیه فضیلة فاخذ به ایمانا به و رجاء ثوابه اعطاه الله ذلک و ان لم یکن کذلک.این حدیث را قبول نمیکند لضعفه...این حدیث در تاریخ بغداد آمده است...دقت بکنید... یک نکته لطیفی را عرض بکنم. در این روایت دارد من بلغه عن الله.در روایات ما دارد من بلغه عن رسول الله صلی الله علیه و آله ... در روایات ما دو تا هست....و ان کان النبی لم یقله... و دررویات ما هست و لن لم یکن یقله....معلوم میشود در نسخه عامة چون عن الله بوده است نگفته اند و ان کان الله لم یقله... و ان لم یکن کذلک یعنی این درجه ثواب ثابت نباشد...ولی در روایات ما آمده است که و ان کن النبی لم یقله چون از حضرت هست. این اجمال قصه در عامه. اصل قصه در عامه شبیه حدیث من بلغ ما بوده است. لکن از قرن دوم بعد از برسی سند و انیها این بحث مطرح شد و ادعای اجماع هم شد که البته ادعای اجماع وارد نیست و عده ای گفتند فقط احتیاطا یا رجاء.

در کتب ما اولین مصدری که داریم کتاب محاسن برقی هست. من احادیث را از جامع احادیث شیعه میخوانم. باب ده(مقرر حقیر: در چاپ قدیم که باب نه هست) ابواب المقدمات از جلد اول:

( 9 ) باب ان من بلغه ثواب من الله تعالى على عمل

فصنعه كان له اجره وإن لم يكن كما بلغه(ما روایات باب را به ترتیب خودمان ذکر میکنیم.)

650 - ( 5 ) المحاسن 25 -(مصدر اول ما کتاب محاسن برقی هست. محاسن برقی یک قسمتش ثواب الاعمال و یک قسمتش عقاب الاعمال دارد ... در اول باب ثواب الاعمال این را دارد.) أحمد بن أبي عبد الله البرقي عن أبيه عن أحمد بن

النضر عن محمد بن مروان(مشکل محمد بن مروان در این طبقه مخصوصا اگر این حدیث از ابی جعفر سلام الله علیه باشد... انصافا محمد بن مروان دقیقا معلوم نیست در این طبقه کیست و توثیقش هم به تبع گیر دار میشود و بحث را طولانی میکند و نتیجه فراوانی هم خیلی ندارد.) عن أبي عبد الله عليه السلام قال من بلغه عن النبي صلى

الله عليه وآله شئ فيه الثواب ففعل ذلك طلب قول النبي صلى الله عليه وآله كان له

ذلك الثواب وان كان النبي صلى الله عليه وآله لم يقله .(با استثناء محمد بن مروان این حدیث سندش خوب هست. البته برقی پدر ضعیف فی الحدیث هست ولی قابل قبول هست وتوثیق شده است.)

651 ( 6 ) وفيه 25 - عنه(باز از کتاب محسان عنه یعنی از ابیه) عن علي بن الحكم(از مشایخ عراق... برقی پدر مقداری کتباصحاب عراقی را به قم یمآورند. البته اینجا احتمال دادر که علی بن حکم نسخه باشد و کتاب هشام بن سالم باشد.) عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله

عليه السلام من بلغه عن النبي صلى الله عليه وآله شئ من الثواب فعمله كان أجر

ذلك له(این اشعارش این هست که اجر به خاطر عمل هست نه استحباب.بعد بیشتر بحث خواهیم کرد ان شاء الله تعالی.) وان كان رسول الله صلى الله عليه وآله لم يقله .

همین دو روایت در کتاب مرحوم کلینی در باب ایمان و کفر آمده است. مرحوم کلینی این طور دارند:

647 ( 2 ) كا 87 - ج 2 - أصول - محمد بن يحيى عن محمد بن الحسين(ابن ابی الخطاب الزیات از اجلاء) عن محمد

بن سنان(ما معتقدیم که اسم محمد بن سنان اگر بیاید راوی اثر ایشان هست. اشکال مهم ایشان این هست که  خودشان گفته اند که اون چیزی که من گفته ام انما هی کتب اشتریتها من السوق و جاده بوده است و لذا نسخشان مقداری گیر دارد و البته خودشان هم خیلی نقی نیستند.) عن عمران الزعفراني(به این اسم نمیشناسیم... یک روایت دیگر داریم عمران بن اسحاق الزعفرانی که اون را هم نمیشناسیم. مرحوم شیخ طوسی در استبصار به نظرم در مورد ایشان میفرمایند مجهول. معنای مجهول چیست...آیا کتب رجال متعرض نشده اند یا اینکه متعرض شده اند و گفته اند مجهول یا اینکه ائمه شأن گفته اند مجهول... مرحوم شیخ طوسی در جایی از خلاف میفرمایند که فلانی مجهول و هو اشد من الضعیف. نمیدانیم این مجهول بودن ایشان از این نوع هست یا نه. احتمال دارد که شیخ از مشایخ نقل کرده باشند...) عن محمد بن مروان(اینجا هم ناشر که محمد بن سنان باشد و هم راوی و هم محمد بن مروان.) قال سمعت أبا جعفر عليه السلام(این روایت را میشود از جهت امام قبول کرد زیرا همان طور که خواندیم حتی از رسول الله صلی الله علیه و آله هم این مطلب نقل شده است و شواهد برایش داریم و اون روایت عن رسول الله صلی الله علیه و آله در مصادر متأخر ما هم آمده است. همان طور که در مصادر عامه از جابر بود در مصدر ما هم از جابر...احتمال دارد که در اینجا محمد بن مروان متعدد باشد... و احتمال تعدد نسخه هم هست یعن یابا جعفر و با عبد الله سلام الله علیهما در دو نسخه کتاب محمد بن مروان با هم فرق داشته باشد... به هر حال محمد بن مروان بحثش مقداری مشکل هست.)

يقول من بلغه ثواب من الله عز وجل(مثل نقل عامه من الله دارد.) على عمل فعمل ذلك العمل التماس ذلك الثواب

أُوتيه وأن لم يكن الحديث كما بلغه أقبال السيد(سید هم در اقبال همین حدیث را از کافی نقل کرده اند.) 627 - روينا بأسناده إلى محمد ابن يعقوب فقال عن محمد بن يحيى وذكر مثله .

در ضمن در این دو حدیث ذیل با هم فرق میکند اگرچه راوی یکی هست. حدیث بعدی که در کتاب کافی هست:

646 ( 1 ) عدة الداعي ( 3 ) روى محمد بن يعقوب عن كا 87 - ج 2 - أصول

علي بن إبراهيم عن أبيه عن أبن أبى عمير عن هشام بن سالم(نسخه معروف کتاب هشام بن سالم به روایت ابن ابی عمیر...و اینجا یا کتاب ابن ابی عمیر هست یا هشام بن سالم. البته اینجا دارد شیء من الثواب...) عن أبي عبد الله عليه السلام

قال من سمع شيئا من الثواب على شئ فصنعه كان له ( اجره - عدة ) وأن لم يكن على

ما بلغه ( كما بلغه - اقبال ) .(از عجائب این حدیث این هست که هر دو حدیث در کتاب محاسن هست وی کی هم از محمد بن مرواان که احتمالا دو نفر باشد البته و هر دو حدیث هم در کتاب کلینی رحمه الله آمده اند. از عجائب این هست که هر دو حدیث در محاسن و ان کان النبی لم یقله و در هر دو حدیث کافی و ان لم یکن کما بلغه.افراد هم یکی هستند که البته احتمال دارد محمد بن مروان دو تا باشد.ما به متن خیلی نمیتواینم وثوق پیدا کنیم . تشویش متن خاص هست.مگر معتقد باشیم که دو تا باشند.)

اقبال السيد(مرحوم سید بعد نقل روایت دارد که اصل هشام بن سالم هم درش همان طوری که مرحوم کلینی دارند هست. ای کاش سید کار فهرستی بیشتر میکردند.کتب زیادی ایشان داشته اند.بحث همیشه سندی نیست.آدم توهم ضعیفی برایش حاصل میشود که نکند که تصرفی شده است...حالا ممکن هست این را حمل کنمی بر اختلاف نسخه.ظاهرا مرحوم کلینی نسخه ابن ابی عمیر را داشته اند و محاسن نسخه علی بن الحکم.) 627 - روينا بأسنادنا ألى محمد بن يعقوب الكليني رحمة الله

عليه من كتاب الكافي في باب من بلغه ثواب من الله تعالى على عمل وصنعه ( فصنعه - خ ل )

فقال ما هذا لفظه علي بن إبراهيم وذكر مثله ( ثم قال ) ووجدنا هذا الحديث في

أصل هشام بن سالم عن الصادق عليه السلام .

649 ( 4 ) وروى أيضا بأسناده إلى صفوان عن أبي عبد الله عليه السلام

ان من بلغه شئ من الخير فعمل به كان له أجر ذلك وأن كان رسول الله صلى الله عليه وآله

لم يقله ثواب الاعمال 127 - أبى ( ره ) قال حدثني علي بن موسى(ظاهرا علی بن موسی کمیذانی باشد... که چند مدل ضبط را نوشته اند و کمیذان اسم قم هست یعنی میدان کومه... کومه همین قم هست.ظاهرا همین میدان کهنه باشد...احتمال هم دارد که علی بن موسی نوه برقی باشد.) عن أحمد بن محمد(قاعدةباید اشعری باشد ولی دقیقا مطمئن نیستیم.) عن علي بن الحكم عن هشام عن صفوان(این هم باز یک مشکل دیگر که احتمال دارد روایت مال صفوان باشد و این بدتر میشود..در بعض نسخ هاشم بن صفوان هست که این بدتر از بدتر. عرض کرده ایم که صفوان عند الاطلاق صفوان بن یحیی بیاع السابری هست که  سابری معرب کلمه شاپوری هست ...شاپوری لباس های لطیفی بوده که میساخته اند به صورت لباس های شاهانه و لذا یااشن بزاز بوده است.ولی اگر صفوان عن ابی عبد الله سلام الله علیه بود قطعا صفوان بن یحیی نیست زیرا ایشان لا یروی عن بی عبدالله سلام الله علیه. عادة صفوان بن مهران الجمال هست، ایشان هم شکرتهای حمل و نقل داشته اند. شترهایشان را اجاره میداده اند! البته صفوان بن مهران توثیق شده است.) عن أبي عبد الله عليه السلام قال

من بلغه شئ من الثواب على خير(این تعبیر نه در نسخه برقی هست و نه نسخه مرحوم کلینی. در بعضی نسخ علی شیء هست و بعضی نسخ علی شیء من خیر. این تعبیر من بلغه مطابق با نسخه برقی هست و در کتاب برقی عن النبی ولی اینجا مطابق نسخه مرحوم کلینین هست که ذکر نبی صلی الله علیه و آله نشده است.و انصافا این تشویش متن از غرائب هست. از این طرف که این احتمال بدهیم که این ها همه یکی باشد این خیلی خلاف ظاهر هست.) فعمله كان لهُ أَجْرُ ذَلِكَ وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمْ يَقُلْه‏
روينا بأسنادنا إلى أبي جعفر بن بابويه رض من كتاب ثواب الاعمال فيما رواه

بأسناده إلى صفوان عن أبي عبد الله عليه السلام أنه قال من بلغه شئ من الخير فعمل

به كان له وذكر مثله .

 

648 ( 3 ) عدة الداعي 3 - روى الصدوق عن محمد بن يعقوب بطرقه

إلى الأئمة عليهم السلام أن من بلغه شئ من الخير فعمل به كان له من الثواب ما بلغه

وأن لم يكن الامر كما نقل اليه .

 

652 ( 7 ) ئل 13 ج 1 - علي بن موسى بن جعفر بن طاووس في كتاب

الاقبال عن الصادق عليه السلام قال من بلغه شئ من الخير فعمل به كان له ذلك

وإن لم يكن الامر كما بلغه ( نقل في الوسائل هذا الحديث عن كتاب الاقبال ولم يذكر

ما نقلناه عنه من كتاب ثواب الاعمال فلا يبعد ان يكون المراد منه ما نقله عن كتاب

ثواب الاعمال بأسناده إلى صفوان لأنا لم نجده في الاقبال والله اعلم ) .

653 ( 8 ) عدة الداعي 4 - ومن طريق العامة روى عبد الرحمن الحلواني مرفوعا

إلى جابر بن عبد الله الأنصاري قال قال رسول الله صلى الله عليه وآله من بلغه من

الله فضيلة فأخذ بها وعمل بما فيها ايمانا بالله ورجاء ثوابه أعطاه الله تعالى ذلك وإن لم

يكن كذلك فصار هذا المعنى مجمعا عليه عند الفريقين .

ارسال سوال