ارسال سوال سریع
بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۱۴ زندگینامه کتب مقالات تصاویر سخنرانی دروس پرسش‌ها اخبار ارتباط با ما
فهرست کتاب‌‌ لیست کتاب‌ها
■ پیشگفتار
■ تحلیل علم اصول
■ ریشه‌یابی مسائل اصولی از سه منظر «ادبیات قانونی»، «روح قانونی»، «فضای قانونی»
■ ۱. ادبیات قانونی
■ ۲. روح قانونی
■ عدم وضوح روح قانونی در عصر نزول آیات و روایات
■ ۳. فضای قانونی
■ محور اول؛ ادبیات قانونی
■ مباحث الفاظ
■ ظهورات قانونی خاص در ادبیات شرعی
■ تحلیل مفاد «وجوب» از زاویة «ادبیات قانونی»
■ تحلیل مدالیل صیغة امر در اصول
■ معنا دار بودن هیئات و معنای حرفی آن
■ تحلیل صیغة «افعل» از منظر نسبت میان «آمر، مأمور و مأموربه»
■ تفسیر «وجوب» در تکالیف مالی
■ تحلیل نهایی مدالیل صیغه «افعل» (وجوب)، مبتنی بر «ادبیات قانونی»
■ برخی دیگر از تحلیل های «ادبیات قانونی»
■ محور دوم؛ فضای قانونی (فضاهای هفتگانه متصور در طرح مباحث اصولی)
■ فضاهای علم اصول
■ ۱. فضای تفسیر ارادة تشریعی به تکوینی
■ ۲. فضای عرف عام
■ ۳. فضای رابطة عبد و مولا
■ ۴. فضای مدالیل و ظهورات لفظی
■ ۵. فضای کلامی
■ ۶. فضای فلسفی
■ ۷. فضای قانونی
■ تطبیق فضاهای هفت گانه بر مسأله «اجتماع امر و نهی»
■ ۱. فضای تفسیر ارادة تکوینی به تشریعی
■ ۲. فضای عرف عام
■ ۳. فضای رابطة عبد و مولا
■ ۴. فضای دلالت لفظی
■ ۵. فضای کلامی
■ ۶. فضای فلسفی
■ ۷. فضای قانونی
■ ترجیح «فضای قانونی» بر فضاهای دیگر در شریعت خاتمه
■ سیر تاریخی فضاهای هفتگانه
■ تاریخچه «قانون»
■ تاریخچه «قانون» در اسلام
■ مقایسه فضای «عبد و مولا» با فضای «نظام قانونی»
■ نسبت نظریه «انحلال امر» و «خطابات قانونی» با «فضای قانونی»
■ وضوح و عدم ابهام، از خصوصیات «نظام قانونی»
■ انسجام ، خصوصیت فضای قانونی
■ اخذ عناوین به نحو حیثیت تقییدی در قوانین
■ ابتنای «نظام قانونی» بر «مصالح و مفاسد» و ابتنای «امر و نهی مولا به عبد» بر «اراده مولا»
■ تمسک به آیه «عبداً مملوکاً لا یقدر علی شیء» در فقه و تناسب آن با فضای «عبد و مولا»
■ سازگاری «اصاله الحظر» با فضای «عبد و مولا»
■ نگاهی دوباره به «اجتماع امر و نهی» در نظام قانونی
■ دیدگاه فضل بن شاذان بر «اجتماع»
■ دلالت مجموعه ای از روایات بر «امتناع»
■ تصویر «امتناع» در «نظام قانونی»
■ «ادبیات قانونی»، «روح قانونی» و «فضای قانونی»، سه محور در «نظام قانونی»
■ تصویر «اجتماع» در «ادبیات» و «روح قانون»
■ تصویر «امتناع» در «فضای قانونی»
■ انسجام بخشی، نظام مندی و نسبت میان ادله در «نظام قانونی»
■ نسبت میان دو آیه «اوفوا بالعقود» و «و لایأب الشهدا اذا ما دعوا»
■ ترابط و انسجام احکام در نظام قانونی
■ «تزاحم» یا «تعارض» ادله، در «نظام عبد و مولا» و «نظام قانونی»
■ سه تفکر گوناگون در باب تزاحم
■ ارجاع ریشه‌های بحث به «نظام قانونی» یا «نظام عبد و مولا»
■ اختلاف میان اصولیین و اخباریین در «شأن قانونگذار» در دخالت در مرحله «تنجز» حکم
■ بازگشت اختلاف، به گستره «شأن قانونگذار» نسبت به مقام «امتثال»
■ «نسبت سنجی میان قوانین» بر پایه فهم فطری بشر
■ ضرورت انسجام میان احکام در «نظام قانونی» مبتنی بر ملاحظه «تعارض» میان ادله
■ نگاهی دوباره به مسألة «اجتماع امر و نهی» از منظر «تزاحم و تعارض»
■ قوام بحث «اجتماع امر و نهی» به «اطلاق دلیلین» و عدم امکان تقیید «مقام جعل» توسط «مقام امتثال»
■ مناقشه در برخی موارد «تزاحم»، و ارجاع آن به «تعارض» و ملاحظه نسبت میان ادله مبتنی بر «فضای قانونی»
■ تصویر «امتناع» در «فضای قانونی»
■ تفسیر آیه «وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِيزَان» در «فضای قانونی»
■ نسبت میان «أوفوا بالعقود» و «ألا تطغوا فی المیزان»
■ حقیقی و فطری‌بودن انسجام قانونی
■ توسعة «میزان» به همة احکام الهی
■ ارتکاز قدمای اصحاب، اندیشه اهل سنت و قوانین امروزی بر تأیید «تعارض» و نه تزاحم
■ هماهنگی و انسجام میان «اعتبارات شخصی» و «اعتبارات قانونی»
■ معنای حدیث «فَإِنَّ الْمُسْلِمِينَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ إِلَّا شَرْطاً حَرَّمَ‏ حَلَالًا أَوْ أَحَلَّ حَرَاماً.»
■ تحلیل تلازم «وجوب» و «مجانیت» در کلام صاحب جواهر مبتنی بر «نظام قانونی»
■ اثر «نذر» به‌عنوان یکی از اعتبارات شخصیه در نظام قانونی
■ نسبت میان شرط طلاق و «المومنون عند شروطهم»
■ تطبیقات «فضای قانونی»
■ تطبیق برخی آیات و روایات با «فضای قانونی»
■ تحلیل برخی مسائل فقهی – اصولی برمبنای «نظام قانونی»
■ طرح مسألة «اخذ اجرت در واجبات» از منظر «نظام قانونی»
■ قضاوت نهایی در معنای «وجوب» و مسأله «اخذاجرت» باتوجه به ابهام در وجود «روح قانونی» در صدر اسلام
■ تحلیل حقیقت اعتبارات
■ تطبیق بحث فضای قانونی بر شروط و عقود
■ حدیث الطلاق بید من أخذ بالساق»
■ مسأله نذر احرام قبل از مواقیت
■ قصر صلات در سفر صید به دلیل «الکاد علی عیاله...»
■ عدم مفهوم جمله شرطیه در نظام «عبد و مولا»، برخلاف «نظام قانونی»
■ «نظام قانونی ولائی» در اسلام
■ مفهوم شناسی «ولایت»
■ جایگاه «ولایت»، در نظام قانونی
■ «ولایت»، طریق ارتباط انسان با خداوند
■ ولایت تشریعی و ولایت تنفیذی
■ طبیعت اجتماعی «ولایت بر جامعه»
■ اجتماعی بودن برخی موضوعات همچون «زکات»
■ «ولایت اجتماعی» و تفاوت آن با ولایت فردی در فقه
■ «ولایت فقیه» نسخة کوچک ولایت ائمه(ع)
■ رابطة «نظام قانونی» و «ولایت» در ضمن دو مثال
■ تحلیل نظریه «حق الطاعه» بر مبنای «ولایت»
■ ابتنای نظام قانونی بر «ولایت»
■ هیئت ترکیبی «جامعه» و مصلحت و مفسده داشتن آن
■ پذیرش «مصلحت سلوکیه» مبتنی بر «مصلحت اجتماعی»
■ بازگشت «دلالت» به «روابط اجتماعی»
■ فقه ولائی
■ عاری‌بودن فقه و اصول اهل سنت از جنبة ولایی و سرایت آن به شیعه
■ انحصار شأن فقهای بزرگ اهل سنت در «استنباط احکام»
■ تفاوت دیدگاه اهل بیت(ع) با فقهای اهل سنت
■ انتقال اصول استنباطی به شیعه و برخورد اخباری‌ها با آن
■ فقه شیعه، «فقهی ولایی»
■ ملاحظه «لوازم اجرایی» در «نظام های قانونی» توسط «فقه ولائی»
■ حکومت دینی، تحقق بخش «نظام های دینی»
■ ضرورت تحقق عینی اخلاق و نظام اخلاقی
■ تناسب «احکام السلطانی‌بودن لا ضرر» با «نظام قانونی»
■ نمونه هایی از جمع میان ادله از فروعات «لاضرر و لاضرار» در مقام سازوکارهای اجرایی
■ توسعة حکم «لا ضرر» در سنت
■ نمونه‌هایی از فقه ولایی در روایات رسول الله(ص) و اهل بیت(ع)
■ امر علی بن یقطین به ترک متعه
■ نهی از کشتن الاغ‌های اهلی در جنگ خیبر
■ جعل زکات بر خیل در زمان امیرالمؤمنین (ع)
■ آمیختگی فقه ولایی و استنباطی
■ لفظ آب جاری در روایات
■ حقیقت آب جاری
■ دو تفسیر در آب جاری
■ وظیفة فقیه در زمان ما

ترابط و انسجام احکام در نظام قانونی

ترابط و انسجام احکام در نظام قانونی

بحث ترابط همواره از بحث‌های مهم در زندگی علمی بشر است و این ترابط خود اقسامی دارد؛ مثلاً ترابط بین دو چیز گاهی به نحو علیت تامه است و گاهی به نحو مقتضی. گاه ترابط به نحو ترابط صور ذهنی است که به آن تداعی معانی (یا همخوانی معانی) می‌گویند و در آن، صور ذهنی پشت سر هم می‌آید. یک نحوه ترابط دیگر هم هست که ما اسم آن را ترابط غریزی گذاشتیم.[1] [2]

در ما نحن فیه بزرگان ما مثل نائینی و استاد [خوئی] اصلاً رابطه‌ای نمی‌بینند لذا اطلاق می‌فهمند. سؤال این است که در اینجا شما این ترابط را چگونه تصویر می‌کنید؟ رابطه‌ای که حتی اگر شما التفات نداشته باشید باید وجود داشته باشد چون طبیعت این فضا آن است که یکی اطلاق پیدا می‌کند و یکی اطلاق پیدا نمی‌کند نیاز به جعل هم ندارد. حل ریشه‌ای مسأله در وجود نکته‌ای اساسی در «نظام قانونی» است که در اینجا اجمالش را بیان می‌کنیم و توضیحش را به بحث حجیت وامی‌گذاریم.



[1] . در همین آزمایش معروف پاولوف که بزاق دهان سگ پس از مدتی بدون غذا و با صدای زنگ ترشح می‌شد، مثل زنگ که یک امر واقعی نیست بر اثر ارتباط غریزی، با غذا مرتبط می‌شود، مثل «العادة طبیعةً ثانیه» که پیش ما گفته می‌شود. یک انگیزة طبیعی داریم و یک انگیزة شرطی‌شده که جعلی است و منشأش غریزه‌ای است در حیوان که بین آن‌ها ارتباط ایجاد می‌کند. در عربی به انگیزة شرطی‌شده «الحافز المشروط» می‌گویند، حافز یعنی انگیزه، حافز یحفزه یعنی چیزی انگیزة او می‌شود. غزالی که منکر حسن و قبح عقلی است در حدود 800-900 سال قبل اخلاق را به انگیزه‌های شرطی‌شده تفسیر می‌کند. معروف است که انگیزه‌های شرطی‌شده اخیراً شناخته شده است، پاولوف در سال 1920 این آزمایش را انجام داد لکن غزالی می‌گوید: این که می‌گوییم: عملی مثل صدق خوب است انگیزه‌های شرطی‌شده است، البته این تعبیر را به کار نمی‌برد. امثال برتراند راسل حتی فکر و برهان را هم بر اساس انگیزه‌های شرطی‌شده تفسیر می‌کنند.

[2] . در بحث «وضع» که آقایان در اول مباحث اصول دارند یک بحث این است که رابطة لفظ و معنا ذاتی است ولی جعل لفظ و معنا واقعی است. این را آقا ضیا دارد خیلی هم به ایشان حمله شده است که این معقول نیست که رابطه ذاتی باشد طرفینش جعلی باشد!‌ من معتقدم آقا ضیاء روی نبوغ و استعداد ذاتی‌اش همین انگیزه‌های شرطی‌شده را فهمیده است لکن چون مصطلح نبوده آنطور تعبیر کرده است. مرادش از این که رابطه ذاتی است یعنی همان که ما آن را ارتباط غریزی معنا کردیم، این رابطه در ذات سگ هست اما این دو طرفش اعتباری است این دست شماست که زنگ بزنید و غذا ببرید یا چراغ روشن کنید و غذا ببرید. حرف آقاضیاء حرف دقیقی است. مرحوم آقای بجنوردی می‌گفت: آقا ضیاء خیلی خوش‌استعداد بود، فلسفه نخوانده بود ولی مفاهیم و معانی فلسفه را با اصطلاح خودش بیان می‌کرد. به نظرم آقاضیاء تنبه عجیبی به این نکته پیدا کرده است که گاهی ممکن است رابطه، ذاتی یعنی واقعی باشد ولی طرفین اعتباری باشد و همین معنا را هم امروزه عده‌ای از غربی‌ها در تفسیر لغت دارند، و در حوزة ما هم بعضی از آقایان انگیزه‌های شرطی‌شده را پذیرفته‌اند.