ارسال سوال سریع
بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۱۴ زندگینامه کتب مقالات تصاویر سخنرانی دروس پرسش‌ها اخبار ارتباط با ما
دسته‌بندی مقالات جدیدترین مقالات مقالات تصادفی مقالات پربازدید

ضرورت تصحیح و تنقیح کتاب رجال کشی

ضرورت تصحیح و تنقیح کتاب رجال کشی[1]

کتابی که به نام کتاب رجال کشی به ما رسیده است انصافاً کتاب دقیقی نیست. مرحوم نجاشی می‌گوید: «له كتاب الرجال كثير العلم و فيه أغلاط كثيرة»[2]، که ظاهراً مراد نجاشی از اغلاط کثیره، اغلاط معنوی است. نسخة موجود ما بیش از مقداری که نجاشی نقل می‌کند غلط دارد، نجاشی شاید هفت هشت ده مورد غلط‌های کشی را گفته است که این مختصرش است اما غلط‌های معنوی کشی بیش از این است. لکن این نسخه‌ای که ما داریم هم اغلاط لفظی دارد و هم اغلاط معنوی؛ هم معنایش واضح نیست، هم تصحیف دارد و کلمات جابه‌جا شده است و هم سقط دارد. خیلی به هم ریخته است مثلاً حدیث 23 از باب حجیة اخبار الثقات در کتاب جامع الأحادیث در کتاب کشی اینطور است: «حدثنی علی بن محمد القمی»[3] که درستش «علی بن محمد القطیبی» است[4] و قطیبی به قمی تصحیف شده است. (البته در مشایخ کلینی، علی بن محمد قمی هم داریم که او را نمی شناسیم، ولی در اینجا قمی نیست قطیبی است.) یا مثلاً در حدیث 26 همان باب که بعد می‌آید می‌گوید: «و روی عن ابی بصیر حماد بن عبید الله بن اسید المروی عن داود بن القاسم أن ابا جعفر الجعفری قال»[5] که ابا جعفر الجعفری اشتباه است و باید «عن داود بن قاسم ابی‌هاشم الجعفری» باشد. اینجور غلط‌ها در این کتاب فراوان است و از بس که غلط و تحریف و تصحیف و زیاده و نقیصه و جابه‌جایی در این کتاب است تقریباً می‌شود گفت: این کتاب را معدوم الفایده کرده است.

مشکل کار این بوده که مصادر اولیه ما در کوفه یا بغداد یا قم بوده و مرحوم کشی با بزرگان اصحاب تماس نداشته است. فهرستی از مشایخ ایشان هست که حدود 52 نفرند و در این‌میان شاید مثلاً پنج شش نفر توثیق شده‌اند و بقیه که بیشتر هم مال کش و اطراف سمرقند هستند بالکل مجهول‌اند. ایشان از حوزه‌های علمیه ما دور بوده است مقداری به نیشابور آمده و در آنجا علی بن محمد قطیبی را درک کرده است و به قم هم آمده و در قم محمد بن قولویه و یکی دو نفر دیگر مجهول را درک کرده است اما متأسفانه به بغداد و کوفه که مرکز حدیث شیعه بوده نیامده است، لذا در یک منطقه دوردست بوده و مصادری که در اختیارش بوده مصادر درستی نیست و خودش هم ظاهراً خیلی حدیث‌شناس نبوده و دقت نداشته و خالی از تساهل نبوده است.[6] مصادر هم در اختیارش بوده است که اصحاب ما اسم آن را نبرده‌اند حتی نجاشی جبرئیل بن احمد فاریابی (فاریاب مال آن مناطق است) مفاخر اهل الکوفه و البصره دارد که نجاشی اسم آن را هم نبرده است آقابزرگ هم اسم آن را نبرده است. نجاشی در ذیل یک روایت مصدر آن را ذکر کرده است می‌گوید: ذکرت هذه الروایة من کتاب مفاخر اهل الکوفه و البصره. آنقدر این مصادر گمنام است که حتی آقابزرگ اسم آن را نبرده است. به هر حال این کتاب از جهات مختلف خیلی غلط دارد.

یک نکته را هم در نظر بگیرید که یکی از مشکلات ما اختلاف دو تفکر نجاشی و شیخ است؛ نجاشی دربارة کتاب کشی می‌گوید: «له كتاب الرجال كثير العلم و فيه أغلاط كثيرة»، اما شیخ دربارة آن می‌گوید: «بصير بالأخبار و بالرجال حسن الاعتقاد. له كتاب الرجال‏»[7] [و نسبت به اغلاط آن ساکت است] البته این کتاب پرفایده است و مطالبی در کشی هست که در جای دیگر نیست، لکن ما در تحلیل تاریخی با مصادر دست‌بسته برخورد نمی‌کنیم و سیر تاریخی آن را از بالا می‌بینیم، برای ما واضح است که مصادر ما در کوفه، بغداد، قم و نیشابور بوده است پس چطور مصادر صحیح یا ضعیف به دست کشی رسیده است؟ مصادری که به دست ایشان رسیده معظم نسخش روشن نیست مغلوط است. حال کتاب ایشان هم بعدها در زمان نجاشی و شیخ توسط پسر عیاشی جعفر بن محمد بن مسعود از کش به بغداد آمده است، و ظاهراً با این که مصادرش خوب نبوده خود نسخه هم غلط داشته است.

مرحوم شیخ طوسی هم چهار پنج سال بعد از خروجش از بغداد به نجف که واضح است دیگر در نجف آن نشاط علمی را نداشته است این کتاب را گرفته و تلخیص کرده است که مبنای تلخیص شیخ هم برای ما روشن نیست و چون ایشان مبنای حجیت تعبدی خبر را قبول کرده است احتمالاً با همان اغلاطش، بعضی‌ها را حذف کرده است.

این مشکلات عدیده منشأ شد که کتاب به این صورتی که عرض کردم اغلاط دارد، تصحیف، تحریف، نقیصه، زیاده، غلط‌های خیلی واضح دارد. مجموعه اموری که در این کتاب کشی است در نسخة موجود ما پیدا شده است فوق العاده آن را خراب کرده است.

تا جایی که من خبر دارم در میان کتب رجالی مرحوم تستری در قاموس الرجال نخستین کسی است که عبارت نجاشی را آورده و متنبه مسأله شده و برخی مطالب رجال کشی را تصحیح کرده است. مثلاً آقای خویی با این که بعد از ایشان است و کتاب قاموس هم قبل از معجم استاد از چاپ درآمد و استاد گاهی در رجال ـ بدون اسم‌بردن ـ ناظر به قاموس است اما نسبت به کتاب کشی با این که مرحوم تستری این کارها را قبل از ایشان انجام داده است این کار را در معجم نکرده است. یکی از کارهای بسیار مهم قاموس این است که وقتی عبارت کشی را می‌آورد می‌گوید: این غلط است و صحیحش این است، یا این زیاده یا نقیصه است. به هر حال در کتاب مرحوم تستری این کار را کرده است اما کار ایشان کامل و هماهنگ نیست، بعضی جاها را دارد و بعضی‌جاها را ندارد و از اول کتاب مقید نیست که کتاب را تصحیح کند. در بعضی جاها هم به نظر می‌رسد که چون در نظرش بوده است که کتاب خیلی غلط دارد افراط کرده است؛ و معلوم نیست صوابی هم که ایشان می‌گوید: درست باشد.

به هر حال کتاب حاضر حتی به لحاظ سندی مشکل دارد، مثلاً خیلی در ابتدای سند بسیاری از روایات، جبرئیل بن احمد فاریابی آمده است با این که وی، استاد کشی نیست و این جزء غلط‌های کتاب است. شاید ما ده‌ها سند از کتاب کشی داریم که اولش جبرئیل بن احمد است و همة این‌ها نادرست است. آنجا که جبرئیل بن احمد است یا باید باشد: وجدت بخط الجبرئیل، چون کتاب جبرئیل به خط خودش پیش ایشان بوده است یا باید چنین باشد: محمد بن مسعود العیاشی عن جبرئیل؛ چون جبرئیل استاد عیاشی است.

هدف من بیان این مطلب است که باید در حوزه‌های قم یا مشهد یا اصفهان ما به فکر بیفتند و یک گروهی تشکیل شود که این کتاب را تصحیح کنند و شرح و توضیح بدهند و از آن ابهام‌زدایی کنند؛ چون غلط‌ها و ابهامات آن در حدی است که کتاب را از حیز انتفاع انداخته است. البته رجال شیخ هم تشویش و خرابی ولی قابل‌قیاس با خرابی‌های رجال کشی نیست. اگر ما در مذهب یا در حوزه‌های علمیه دینی بر مصادر ضعیف اعتماد کنیم اشکال به مذهب وارد می‌شود که اساس کارش این کتاب‌های غلط است. یکی از اهداف اساسی ما در بحث‌ها این است که به بحث‌های حوزوی جنبة علمی بدهیم نه جنبة عوامی، که این‌ها ما را به جایی نمی‌رساند، این نسخة کتاب کشی مثل نسخة کتابی است که از خانة پدربزرگی درآمده باشد. این کتاب تأثیر هم کرده و منشأ توثیق برخی افراد شده است مثلاً برخی مشایخ کشی را که ما نمی‌شناسیم فقط شیخ متعرض آن شده است و احتمال می‌دهیم که در نسخة اصلی کشی بوده و شیخ هم از آن گرفته است، اطلاعات ما منحصر به شیخ است و ممکن است همان‌ها هم محل اشکال قرار بگیرد، همچنانکه ما در مواردی دیدیم که شیخ در رجال انفراداتی دارد مثلاً می‌گوید: سماعه واقفی است (البته صدوق هم واقفی‌بودنش را دارد) اما نجاشی چنین مطلبی را ندارد یا برای مثال شخصی است که از عمر بن حنظله نقل می‌کند دربارة او هم می‌گوید: واقفی است نجاشی اسمش را برده است توثیق هم کرده ولی نمی‌گوید واقفی است.[8] ما احتمال دادیم ریشة بعضی از غلط‌های شیخ، از کشی باشد؛ چون واضح است که شیخ با نظر احترام به کتاب کشی نگاه می‌کرده است.

البته کشی، مصدر خوب هم دارد مثلاً شاگرد عیاشی است که فوق العاده دقیق است و زحمت زیاد کشیده است، قم، بغداد و کوفه رفته و اصحاب را دیده است و با آن‌ها کار کرده و نسخه‌شناسی کرده است زندگی‌اش را وقف حدیث کرده است. وی در ابتدا سنی بود و بعد مستبصر شد و همه یک میلیون و سیصد هزار درهمی را که از پدرش به او رسیده بود صرف کتاب کرد و کتابخانة‌ مهمی در کش ایجاد کرد. عیاشی کتابی به نام معرفة الناقلین داشته است که یکی از مصادر مهم کتاب کشی است. آن کتاب فعلاً در اختیار ما نیست. البته من احتمالی دادم که باید روی آن کار شود که شاید کتاب کشی موجود که نامش کتاب الرجال بوده در حقیقت جزئی از کتاب معرفة الناقلین عیاشی باشد.

به هر حال کتاب کشی جزء اصول خمسه رجالی شیعه است. اصول خمسة رجالی شیعه عبارتند از: فهرست شیخ و نجاشی و رجال شیخ و رجال کشی و ابن غضائری. که رجال شیخ مشکل دارد، و فهرست شیخ و فهرست نجاشی هم هیچکدام رجال نیستند بلکه فهرست‌اند، رجال کشی هم انصافاً مشکل دارد. رجال ابن غضائری به لحاظ تاریخی و استنادش به ابن غضائری مشکل دارد ولی مطالبش بسیار دقیق است. شیخ کتاب کشی را تلخیص کرده است مصدریت و واقعیت تاریخی‌اش را خوب می‌شناسیم ولی خود کتاب به عکس کتاب ابن غضائری بسیار ضعیف است. ابن غضائری هم اشتباه دارد دیدگاه هم دارد واقعاً مرد ملایی است، به لحاظ ثبوت تاریخی مشکل دارد اما متن کتاب به خلاف کتاب کشی خیلی عالی است، کتاب کشی ثبوتش واضح است اما مصدر کتاب با قطع نظر از مؤلف خیلی خرابی دارد. ازاین‌رو یکی از کارهای بسیار مفید و ضروری برای حوزة ما همین است که یک لجنة متخصص این کتاب را به‌زیبایی تصحیح و تنقیح کنند، البته آن نسخه را چاپ کنند و در حاشیه توضیحاتی داده شود و این کتاب از این حالت خرابی و پرغلطی درآید. خصلت شیعی‌گری ما، آزاداندیشی است و باید مشکل رجال کشی را خودمان حل کنیم و منتظر نباشیم که یک سنی به ما اعتراض کند کتابی که اینقدر غلط دارد جزء اصول مذهب ما شود تا مجبور شویم دست به کار شویم.

 



[1]. مقالة حاضر تقریر مطالبی است که استاد علامه حضرت آیت الله سید احمد مددی دامت برکاته در جلسه سوم درس خارج اصول فقه در تاریخ 25-6-1392 شمسی و در ضمن مبحث خبر واحد ایراد کرده‌اند و با کمی اصلاحات تقدیم خوانندگان گرامی می‌گردد. دلیری.

[2]. رجال‏النجاشي، ص372.

[3]. جامع أحادیث الشیعة، ج1، ص276.

[4]. گفتنی است در نسخه‌ای که آقای حسن مصطفوی تحقیق و تصحیح کرده‌اند و دانشگاه مشهد چاپ کرده و همچنین در نسخه‌ای که آقای مهدی رجایی تحقیق کرده‌اند و مؤسسة آل البیت چاپ کرده است همان علی بن محمد قتیبی آمده است بنابراین احتمالاً نسخة جامع الأحادیث در اینجا مغلوط بوده است. مقرر.

[5]. جامع أحادیث الشیعة، ج1، ص276.

[6]. چنانکه نجاشی دربارة وی می‌گوید: «كان ثقة عينا و روى عن الضعفاء كثيرا» رجال النجاشی، ص372.

[7]. فهرست الطوسی، ص403.

[8]. ظاهراً مراد از این شخص داود بن حصین است. (رک: رجال النجاشی، ص159؛ رجال الطوسی، ص336) مقرر.

ارسال سوال